اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پسر بد مر او را یکی همچو شیر
که ساسان همی خواندی اردشیر
هوش مصنوعی: پسر بد را مانند شیری قوی و نیرومند میدانند، که ساسان او را اردشیر مینامید.
دگر دختری داشت نامش همای
هنرمند و بادانش و نیکرای
هوش مصنوعی: دختر دیگری داشت که نام او همای بود. او هنرمند، باهوش و نیکسرشت بود.
همی خواندندی ورا چهرزاد
ز گیتی به دیدار او بود شاد
هوش مصنوعی: چهرزاد به خاطر دیدار او از زندگی و جهان به شادی میخواند و سرود میزد.
پدر درپذیرفتش از نیکوی
بران دین که خوانی همی پهلوی
هوش مصنوعی: پدر به خاطر خوبیهای دینش او را میپذیرد و آن را با احترام بزرگ میدارد.
همای دلافروز تابنده ماه
چنان بد که آبستن آمد ز شاه
هوش مصنوعی: پرندهای که دلها را شاد میکند و مانند ماه میدرخشد، به گونهای به اینجا آمد که نشان از بارداری (نسبت به تولدی جدید) دارد و این مهم از شخصی بزرگ و تاثیرگذار نشئت گرفته است.
چو شش ماه شد پر ز تیمار شد
چو بهمن چنان دید بیمار شد
هوش مصنوعی: وقتی شش ماه از غم و اندوه گذشت، او به مانند بهمن، به شدت بیمار شد.
چو از درد شاه اندرآمد ز پای
بفرمود تا پیش او شد همای
هوش مصنوعی: وقتی که شاه از درد پای خود رنج میبرد، دستور داد که همای به پیش او بیاید.
بزرگان و نیکاختران را بخواند
به تخت گرانمایگان بر نشاند
هوش مصنوعی: بزرگان و افراد نیک و با فضیلت را جمع میکند و آنها را بر روی تختهای با ارزش و با شکوه مینشاند.
چنین گفت کاین پاکتن چهرزاد
به گیتی فراوان نبودست شاد
هوش مصنوعی: اینطور گفته شده که این شخصیت پاک و معصوم به نام چهرزاد در دنیا نمونهای شاد و بینظیر بوده است.
سپردم بدو تاج و تخت بلند
همان لشکر و گنج با ارجمند
هوش مصنوعی: من همه چیزم را به او سپردم، حتی پادشاهی و ثروت و لشکر را که با ارزش هستند.
ولی عهد من او بود در جهان
همانکس کزو زاید اندر نهان
هوش مصنوعی: ولی عهد من کسی است که در این دنیا تنها اوست و او همان کسی است که در نهان از او زاده میشوم.
اگر دختر آید برش گر پسر
ورا باشد این تاج و تخت پدر
هوش مصنوعی: اگر دختری به دنیا بیاید و پسرش (به عنوان وارث) باشد، این عنوان و مقام از آن پدر خواهد بود.
چو ساسان شنید این سخن خیره شد
ز گفتار بهمن دلش تیره شد
هوش مصنوعی: وقتی ساسان این حرف را شنید، دچار حیرت شد و از سخنان بهمن ناراحت و اندوهگین گردید.
بدو روز و دو شب بسان پلنگ
ز ایران به مرزی دگر شد ز ننگ
هوش مصنوعی: با سرعت و چابکی مانند پلنگ، او از ایران به سرزمین دیگری رفت و این کار را از روی شرم و ننگ انجام داد.
دمان سوی شهر نشاپور شد
پر آزار بد از پدر دور شد
هوش مصنوعی: وقتی به سمت شهر نشاپور حرکت کرد، شرایط سخت و آزاردهندهای پیش آمد و او از پدرش دور شد.
زنی را ز تخم بزرگان بخواست
بپرورد و با جان و دل داشت راست
هوش مصنوعی: یک زن از میان خانوادههای بزرگ و برجسته انتخاب شد. او با تمام وجود و دلسوزی فرزندان را تربیت کرد.
نژادش به گیتی کسی را نگفت
همی داشت آن راستی در نهفت
هوش مصنوعی: او نسب خود را به کسی نگفت و در دل خود، صداقت و راستگوییاش را مخفی داشت.
زن پاکتن خوب فرزند زاد
ز ساسان پرمایه بهمن نژاد
هوش مصنوعی: زنی با شخصیت و پاکدامن، فرزندی نیکو و خوب به دنیا میآورد که از نسل ساسانیان و دارای ویژگیهای برجسته است.
پدر نام ساسانش کرد آن زمان
مر او را به زودی سرآمد زمان
هوش مصنوعی: پدر به او نام ساسان داد و به زودی زمان زندگیاش به پایان رسید.
چو کودک ز خردی به مردی رسید
دران خانه جز بینوایی ندید
هوش مصنوعی: وقتی کودک از سنین کم به بزرگسالی رسید، در آن خانه جز فقر و تنگدستی چیزی ندید.
ز شاه نشاپور بستد گله
که بودی به کوه و به هامون یله
هوش مصنوعی: گلهای که از شاه نشاپور برداشت شد، به خاطر این بود که در کوه و دشت به راحتی زندگی میکردند.
همی بود یکچند چوپان شاه
به کوه و بیابان و آرامگاه
هوش مصنوعی: مدتی طولانی یک چوپان شاه در کوهها و دشتها و مکانهای ساکت زندگی میکرد.
کنون بازگردم به کار همای
پس از مرگ بهمن که بگرفت جای
هوش مصنوعی: اکنون به کار همای باز میگردم، پس از مرگ بهمن که در سرزمین او جا گرفته است.
حاشیه ها
1392/10/20 15:01
Sedi Jalali
در روستای مادری من بنام دیل از توابع شهرستان گچساران استان کهگیلویه و بویراحمد، باغهای مردمان در منطقه ای واقع است بنام چرزو که به تحقیق یکی از تحصیل کرده های ادبیات همان چهرزاد است. بین مردم دیل شایع است که قلعه ای بنام قلعه شاه بهمن که در ورودی به چرزو قرار دارد توسط یک اژدها مواظبت میشود. وقتی بیشتر پرسیدم متوجه شدم کل داستان از این قرار است، بهمن شاه از دختر کیانی خود صاحب فرزند میشود و برای حمایت او و فرزندش آنها را به منطقه ای با باغهای زیبا می فرستد و کاخی برایشان بنا مینهد که رودی از زیر آن جاریست.
در آئین زرتشت ازدواج پدر و دختر آزاد بوده ؟
در مورد اشعار:
پدر درپذیرفتش از نیکوی
بران دین که خوانی همی پهلوی
همای دلافروز تابنده ماه
چنان بد که آبستن آمد ز شاه
چو شش ماه شد پر ز تیمار شد
چو بهمن چنان دید بیمار شد
چو از درد شاه اندرآمد ز پای
بفرمود تا پیش او شد همای
فردوسی در این گفته ازدواج با محارم را در دین زردشت روا می دارد در حالی که هیچ نوشته و سند تاریخی در این باره در دست نیست. زردشتیان چند نوع ازدواج داشته اند که یکی به این شرح بوده است:
ایوک زن:
این نوع ازدواج زمانی اتفاق می افتاد که مردی دختر یا دخترانی داشت و فرزند پسر نداشت و ازدواج تنها دختر یا کوچکترین دخترش تحت عنوان ایوک ثبت می شد و رسم بر این بود که اولین پسر تولد یافته از این ازدواج به فرزندی پدر دختر در می آمد و به جای نام پدرش نام پدر دختر را بعد از نامش می آوردند و این نوع ازدواج باعث شده که برخی افراد غیر مطلع برچسب ازدواج با محارم را به زرتشتیان بزنند و اظهار کنند که پدر با دختر خود ازدواج می کرده است اینک اشتباه افراد ناآگاه کاملا" مشخص شد و اتهام ازدواج با محارم کاملا" مردود است.«
این نوشته به نقل از تارنمای نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها می باشد آیا فردوسی القاء شبه کرده است؟؟
1396/03/12 12:06
دکتر امین لو
همای دلافروز تابنده ماه چنان بد که آبستن آمد ز شاه
به احتمال زیاد کلمه "شاه" در آخر بیت مخفف "شاه داماد" باشد. و بعید به نظر می رسد که بهمن که دین زردشتی داشت با دختر خود ازدواج کند. چون در دین زردشتی ازدواج با محارم وجود ندارد. امروز نیز اطلاق عنوان "شاه داماد" به داماد متداول است.