گنجور

شمارهٔ ۷۰

تا حلقه نبد زلف بت مهوش ما را
زنجیر چه می‌کرد دل سرکش ما را
بی‌جوهر تیغ تو دل از پا ننشیند
آب تو نشاند مگر این آتش ما را
ماییم و همین فکر سر زلف و دگر هیچ
عشق که تهی کرد چنین ترکش ما را؟
گامی دو توان تاخت به دنبال شکاری
گر پی نکند تیغ اجل ابرش ما را
فیّاض بیا خوب رسیدی که خوشت باد
دیدار تو بایست دماغ خوش ما را

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا حلقه نبد زلف بت مهوش ما را
زنجیر چه می‌کرد دل سرکش ما را
هوش مصنوعی: تا وقتی که یک حلقه از موهای زیبا و جذاب معشوق‌مان وجود داشت، دل پر از شور و هیجان ما نمی‌توانست هیچ زنجیری را تحمل کند.
بی‌جوهر تیغ تو دل از پا ننشیند
آب تو نشاند مگر این آتش ما را
هوش مصنوعی: تیغ تو بدون جوهر نمی‌تواند دل را از پا بیندازد، فقط آب تو می‌تواند این آتش ما را آرام کند.
ماییم و همین فکر سر زلف و دگر هیچ
عشق که تهی کرد چنین ترکش ما را؟
هوش مصنوعی: ما تنها به همین فکر و خیال مشغولیم که چطور موهای او را بپرستیم و هیچ چیزی جز عشق که ما را به این حال و روز انداخته، برای ما باقی نمانده است؟
گامی دو توان تاخت به دنبال شکاری
گر پی نکند تیغ اجل ابرش ما را
هوش مصنوعی: دو گام می‌توان برداشت تا شکاری را دنبال کرد، اما اگر تیغ اجل به دنبالمان نیاید، از شر آن نجات می‌یابیم.
فیّاض بیا خوب رسیدی که خوشت باد
دیدار تو بایست دماغ خوش ما را
هوش مصنوعی: برخیز و خوش‌آمدی، زمان خوبی است که خوشحالی تو برای ما خوشایند است و این ملاقات باعث شادی ما می‌شود.