شمارهٔ ۵
عشق آمده آتش زده در نیک و بد ما
ای دامن ارباب ملامت مدد ما
ما گلبن نوباوة عشقیم و نباشد
جز نالة بلبل گل روی سبد ما
آن عقلْ پریشان شدگانیم که هر روز
دیوانگی آید به طواف خرد ما
آن کوکب سعدیم که شایسته نباشد
جز کنگرة عرش برای رصد ما
جایی که فنا رتبه فروش است نشیند
بر اطلس نه چرخ مقدم نمد ما
آن مست غیوریم که هر لحظه فروشد
سیلی به بناگوش فلک دست رد ما
آن عاشق دردیم که در عرصة تقدیر
جز بر دل آزرده نباشد حسد ما
در هشت چمن گلشن فردوس ندارد
یک سرو به رعنایی شمشاد قد ما
در جور و جفا گرچه صِد او به یکی نیست
در مهر و وفا لیک یک ماست صدِ ما
بر خوان غم عشق تو مهمان عزیزیم
هر لحظه غمی تازه شود نامزد ما
فیّاض غم از گمرهی دشت جنون نیست
نقش قدم ماست درین ره بلد ما
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عشق آمده آتش زده در نیک و بد ما
ای دامن ارباب ملامت مدد ما
هوش مصنوعی: عشق به دل ما شعلۀ آتش زده و ما را از خوب و بد جدا کرده است؛ ای دامن ارباب ملامت، به ما کمک کن.
ما گلبن نوباوة عشقیم و نباشد
جز نالة بلبل گل روی سبد ما
هوش مصنوعی: ما مانند گلهای باغ عشق هستیم و تنها صدای نالهی بلبل است که زیبایی ما را به نمایش میگذارد.
آن عقلْ پریشان شدگانیم که هر روز
دیوانگی آید به طواف خرد ما
هوش مصنوعی: ما انسانهایی هستیم که عقلمان سرگردان شده است و هر روز به خاطر دیوانگی، دور خرد ما میچرخد.
آن کوکب سعدیم که شایسته نباشد
جز کنگرة عرش برای رصد ما
هوش مصنوعی: ستارهی خوشبختی ما آن قدر باارزش است که تنها جایگاهی در بلندترین قلهها، یعنی کنگره عرش، برای مشاهدهمان شایسته است.
جایی که فنا رتبه فروش است نشیند
بر اطلس نه چرخ مقدم نمد ما
هوش مصنوعی: در جایگاهی که زوال و نابودی ارزش پیدا میکند، بر پارچه گرانبهای زندگی، دیگر برتری و قدرتی وجود ندارد.
آن مست غیوریم که هر لحظه فروشد
سیلی به بناگوش فلک دست رد ما
هوش مصنوعی: ما عاشق غیرتمندی هستیم که در هر لحظه ضربهای به آسمان میزند و دست رد بر سینهاش میزند.
آن عاشق دردیم که در عرصة تقدیر
جز بر دل آزرده نباشد حسد ما
هوش مصنوعی: ما عاشقانی هستیم که در زمینه تقدیر، تنها بر دلهای شکسته حسادت میورزیم.
در هشت چمن گلشن فردوس ندارد
یک سرو به رعنایی شمشاد قد ما
هوش مصنوعی: در هشت چمن، باغی شگفتانگیز وجود ندارد که یک سرو به زیبایی و خوشقدی ما را داشته باشد.
در جور و جفا گرچه صِد او به یکی نیست
در مهر و وفا لیک یک ماست صدِ ما
هوش مصنوعی: اگرچه در سختی و ظلم، محبت او به یک اندازه نیست، اما در عشق و وفا، محبت ما به او بسیار بیشتر از محبت او به ماست.
بر خوان غم عشق تو مهمان عزیزیم
هر لحظه غمی تازه شود نامزد ما
هوش مصنوعی: در سفرهی غم عشق تو ما مهمان محترمی هستیم و هر لحظه با غمی جدید روبهرو میشویم که به نوعی به ما مربوط میشود.
فیّاض غم از گمرهی دشت جنون نیست
نقش قدم ماست درین ره بلد ما
هوش مصنوعی: غم و اندوهی که به خاطر سردرگمی در دشت دیوانگی داریم، ناشی از وجود آثار و نشانهای ما در این مسیر است که ما را به سمت هدایت و راه درست میبرد.