گنجور

شمارهٔ ۲۸۰

دوران حیله باز زما روبرو برد
یک نان دهد به ما و هزار آب رو برد
گردون تنگ عیش به یک قرص ساختست
صبح از دهن بر آرد و شامش فرو برد
دوشم که زیر بار جهان بود سال‌ها
آن قوّتش نماند که بار سبو برد
از جویبار جدول زخمم گل بهشت
پیوسته آب در چمن رنگ و بو برد
از خنجر تو یافت لب چاک سینه‌ام
فیضی که زخم بلهوسان از رفو برد
بر کس مباد آنکه برد راه جستجو
دزدیده دیدن تو که دل روبرو برد
فیّاض من نمی‌روم اما کمند شوق
می‌خواهدم که موی کشان سوی او برد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دوران حیله باز زما روبرو برد
یک نان دهد به ما و هزار آب رو برد
هوش مصنوعی: زمانی که فردی با نیرنگ و فریبکاری ما را با خود می‌برد، در ازای آن یک لقمه نان به ما می‌دهد و هزاران مسئله و مشکل را برای ما ایجاد می‌کند.
گردون تنگ عیش به یک قرص ساختست
صبح از دهن بر آرد و شامش فرو برد
هوش مصنوعی: آسمان خوشی به اندازه‌ی یک تکه نان محدود شده است؛ صبح، خوشی را از دهانش بیرون می‌آورد و شب، آن را می‌بلعد.
دوشم که زیر بار جهان بود سال‌ها
آن قوّتش نماند که بار سبو برد
هوش مصنوعی: شب گذشته که زیر فشار زندگی سال‌ها دوام آورد، دیگر از آن قوت و توانایی خبری نیست که بتواند بار سبو را تحمل کند.
از جویبار جدول زخمم گل بهشت
پیوسته آب در چمن رنگ و بو برد
هوش مصنوعی: در جویبار زخم‌هایم، گل‌های بهشت همیشه آب می‌خورند و در چمن، رنگ و بوی خوشی دارند.
از خنجر تو یافت لب چاک سینه‌ام
فیضی که زخم بلهوسان از رفو برد
هوش مصنوعی: خنجر تو به سینه‌ام زخم‌های عمیقی زده که به من لطفی بخشیده است، لطفی که زخم‌های افرادی با نفس‌های هوسناک نمی‌توانند به من بدهند.
بر کس مباد آنکه برد راه جستجو
دزدیده دیدن تو که دل روبرو برد
هوش مصنوعی: نپاید که کسی در مسیر جستجو دچار اشتباه شود و در خفا زیبایی تو را ببیند، زیرا این کار دل را از او می‌گیرد.
فیّاض من نمی‌روم اما کمند شوق
می‌خواهدم که موی کشان سوی او برد
هوش مصنوعی: من نمی‌روم، اما دلم می‌خواهد که با شوقی فراوان به سوی معشوق بکشم که او را به خود جلب کند.