شمارهٔ ۲۳۶
کارم از گفتن لطفت به غرامت افتاد
صوفی از قرب به اظهار کرامت افتاد
گشت معلوم که با من چه قیامت کردست
هر که را چشم بر آن جلوة قامت افتاد
از پی شیشة من دامن پر سنگ آمد
هر که را راه به وادیّ ملامت افتاد
همه را در ره او پای فرو رفت به گنج
سعی ما بود که کارش به ندامت افتاد
تو خود از ننگ نیایی بر ما، ما از بیم
وه که دیدار به فردای قیامت افتاد
رخت بردند ز غربت به وطن همسفران
سفر ماست که در بند اقامت افتاد
من و فیّاض به هم غرقه درین بحر شدیم
که ازین ورطه ندانم به سلامت افتاد؟
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کارم از گفتن لطفت به غرامت افتاد
صوفی از قرب به اظهار کرامت افتاد
هوش مصنوعی: من به دلیل عشق و لطف تو، از بیان احساساتم ناتوان شدم و تو به مقام بلند و کرامتت دست یافتی.
گشت معلوم که با من چه قیامت کردست
هر که را چشم بر آن جلوة قامت افتاد
هوش مصنوعی: هر کسی که به تماشای زیبایی و قامت تو مینگرد، متوجه میشود که چه تغییرات و حیرتهایی در دل من ایجاد کردهای.
از پی شیشة من دامن پر سنگ آمد
هر که را راه به وادیّ ملامت افتاد
هوش مصنوعی: هر کسی که به دنبال شیشه من آمده، با خود بار سنگینی از ملامت و سرزنش به همراه دارد.
همه را در ره او پای فرو رفت به گنج
سعی ما بود که کارش به ندامت افتاد
هوش مصنوعی: همه در مسیر او پا گذاشتند، ولی تلاش ما به جایی نرسید و کارشان به پشیمانی انجامید.
تو خود از ننگ نیایی بر ما، ما از بیم
وه که دیدار به فردای قیامت افتاد
هوش مصنوعی: تو خود از شرم به پیش ما نمیآیی، ما هم از ترس اینکه ممکن است دیدار در روز قیامت باشد، عقبنشینی میکنیم.
رخت بردند ز غربت به وطن همسفران
سفر ماست که در بند اقامت افتاد
هوش مصنوعی: همسفران ما که یادگار غربت هستند، به وطن برگشتهاند و این سفر ما به دلیل ماندن در یک مکان به تعویق افتاده است.
من و فیّاض به هم غرقه درین بحر شدیم
که ازین ورطه ندانم به سلامت افتاد؟
هوش مصنوعی: من و فیاض در این دریا به شدت غرق شدهایم و نمیدانم که از این چالش به سلامت خارج خواهیم شد یا نه.