گنجور

شمارهٔ ۱۶۴

برفروزد جان و تن با آنکه داغ دل یکی‌ست
بینوایان را چراغ خانه و محفل یکی‌ست
لطف فرما ناوکی هر جا فرود آید خوشست
قدر تیر غمزه‌ات در دیده و در دل یکی‌ست
دشمنی‌های دو عالم با من از بیداد اوست
گرچه صد شمشیر بر سر می‌خورم قاتل یکی‌ست
نخل عشرت در دل من بار حسرت می‌دهد
هر چه می‌کارم درین در گشته ده حاصل یکی‌ست
رحمت عام تو هرگز شامل فیّاض نیست
آخر این بیدل هم از یاران پا در گل، یکی‌ست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

برفروزد جان و تن با آنکه داغ دل یکی‌ست
بینوایان را چراغ خانه و محفل یکی‌ست
هوش مصنوعی: اگرچه دل در درون داغ و آتشین است، اما جان و تن با درخشش و انرژی خود روشنایی می‌بخشند. در واقع، برای بی‌نوایان، چراغ و نور زندگی در خانه و محفل همگی یکی و مشترک است.
لطف فرما ناوکی هر جا فرود آید خوشست
قدر تیر غمزه‌ات در دیده و در دل یکی‌ست
هوش مصنوعی: هر جا که مهربانی تو قرار گیرد، خوشایند است. ارزش تیر نگاه زهرآگین تو در چشم و قلب هر دو یکی است.
دشمنی‌های دو عالم با من از بیداد اوست
گرچه صد شمشیر بر سر می‌خورم قاتل یکی‌ست
هوش مصنوعی: دشمنی‌ها و سختی‌هایی که در زندگی با آن روبرو هستم، به دلیل ظلم و ستم اوست. حتی اگر صد زخم و آسیب بر من وارد شود، در واقع تنها یک شخص مسئول و مقصر است.
نخل عشرت در دل من بار حسرت می‌دهد
هر چه می‌کارم درین در گشته ده حاصل یکی‌ست
هوش مصنوعی: نخل شادی در دل من حسرت می‌آفریند؛ هر چه در اینجا می‌کاشتم، فقط یکی از آن‌ها به نتیجه رسیده است.
رحمت عام تو هرگز شامل فیّاض نیست
آخر این بیدل هم از یاران پا در گل، یکی‌ست
هوش مصنوعی: رحمت گسترده تو هیچ‌گاه شامل کسی که خودخواه است نمی‌شود. زیرا این بیدل هم از میان دوستان کسی است که در مشکلات گرفتار است.