شمارهٔ ۱
الهی فیضِ مشرب ده که دلگیرم ز مذهبها
نمیدانم چه میخوانند این طفلان به مکتبها
مشقّتهای راه آمد برای راحت منزل
اگر مقصد تویی پس مختلف از چیست مذهبها!
سراب از دوری دریا به مردم آب میماند
تو ای خورشید رخ بنما که گم گردند کوکبها
فقیهان را نمیدانم، حکیمان هرزه میگویند
بیا و پرده یک سو کن که گردد کشف مطلبها
تو گر مقصد نباشی علمها را، حیف از دانش
تو گر مطلب نباشی حرفها را، وای بر لبها
همان ناسفته بهتر گوهر دریای حیرانی
بیا تا بشکنیم ای هوشمندان جمله مثقبها
ز تدبیر خرد کاری نیاید، درد میباید
چراغی همچو داغ دل نمیسوزد درین شبها
چون من از دانش آزادم، چه اشراقی چه مشّایی
چو من دیوانه افتادم، چه مذهبها چه مشربها
مرا هر عضو در هجران او سوز دگر دارد
نمیسازند با درمانِ کس فریاد ازین تبها!
به نام او پری دارند در دام نفس مردم
به یاد او هما در آشیان دارند قالبها
به دامن میبرد فیّاض اثر امشب ز بالینم
نمیدانم به تلقین که دارد وردِ یاربها
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
الهی فیضِ مشرب ده که دلگیرم ز مذهبها
نمیدانم چه میخوانند این طفلان به مکتبها
هوش مصنوعی: ای پروردگارا، لطف و نعمتت را به من ارزانی دار، چرا که از فرقهها و دوگانگیهای مذهبی ناراحت و دلگیرم. نمیدانم این کودکان در مکتبها چه چیزهایی را میخوانند و چه آموزههایی به آنها میآموزند.
مشقّتهای راه آمد برای راحت منزل
اگر مقصد تویی پس مختلف از چیست مذهبها!
هوش مصنوعی: سختیها و دشواریهای سفر برای رسیدن به راحتی و آرامش در منزل است. اگر تو خود مقصد و هدف این سفر هستی، پس چرا ایدئولوژیها و دینهای مختلف وجود دارد؟
سراب از دوری دریا به مردم آب میماند
تو ای خورشید رخ بنما که گم گردند کوکبها
هوش مصنوعی: از دور دریا، سراب به نظر مردم آب میآید. ای خورشید، چهرهات را نشان بده تا ستارهها گم شوند.
فقیهان را نمیدانم، حکیمان هرزه میگویند
بیا و پرده یک سو کن که گردد کشف مطلبها
هوش مصنوعی: من درباره فقها نظر خاصی ندارم، ولی حکیمان توصیه میکنند که حجاب و پنهانیها را کنار بزن و حقیقتها را بیاب.
تو گر مقصد نباشی علمها را، حیف از دانش
تو گر مطلب نباشی حرفها را، وای بر لبها
هوش مصنوعی: اگر تو هدفی نداشته باشی، فایدهای از دانش و علمها نخواهد بود و اگر در سخنانت محتوایی نداشته باشی، جای تأسف دارد و وای به حال زبانها.
همان ناسفته بهتر گوهر دریای حیرانی
بیا تا بشکنیم ای هوشمندان جمله مثقبها
هوش مصنوعی: بهتر است که از حالت دست نخورده و خام خود، مانند گوهر با ارزش و ناب در دریای حیرت و اندیشه، بیرون بیاییم و با هم، همهی موانع و مشکلات را از سر راه برداریم.
ز تدبیر خرد کاری نیاید، درد میباید
چراغی همچو داغ دل نمیسوزد درین شبها
هوش مصنوعی: حکمت و تدبیر انسان نمیتواند کاری انجام دهد، در این شرایط تنها نوشیدنی تلخ باید به کمک بیاید. داغ دل در این شبها همچون چراغی میسوزد و روشنایی میدهد.
چون من از دانش آزادم، چه اشراقی چه مشّایی
چو من دیوانه افتادم، چه مذهبها چه مشربها
هوش مصنوعی: زمانی که من از دانش و تعلیم آزاد هستم، چه تفاوتی دارد که به چه نوع فلسفه و مذهب یا راهوروشهایی اعتقاد داشته باشم؛ من مانند یک دیوانه در دنیای خودم غرق شدهام و توجهی به این مسائل ندارم.
مرا هر عضو در هجران او سوز دگر دارد
نمیسازند با درمانِ کس فریاد ازین تبها!
هوش مصنوعی: هر یک از اعضای من در دوری او دمی تازه از سوز و درد دارند و هیچ درمانی نمیتواند این آتش را خاموش کند. چه دردناک است این تب و بیماری!
به نام او پری دارند در دام نفس مردم
به یاد او هما در آشیان دارند قالبها
هوش مصنوعی: به نام او، پریهایی وجود دارند که در چنگال نفس انسانها گرفتارند و به خاطر او، هماها در لانههایشان زندگی میکنند.
به دامن میبرد فیّاض اثر امشب ز بالینم
نمیدانم به تلقین که دارد وردِ یاربها
هوش مصنوعی: امشب به دامن بخشندهای میروم، اما نمیدانم چه کسی به من یادآوری میکند که دعا کنم و ناله کنم.