شمارهٔ ۱۵
ره نمییابد اجل هم بر سر بالین ما
بس که ماتمخانه ما از غم هجران پر است
نیستم آگه که آتش بر دل شوقم که زد
لیک میدانم که بازم سینه از پیکان پر است
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ره نمییابد اجل هم بر سر بالین ما
بس که ماتمخانه ما از غم هجران پر است
هوش مصنوعی: مرگ حتی به بالین ما هم نزدیک نمیشود، چون ماتم و اندوه ما از جدایی پر شده است.
نیستم آگه که آتش بر دل شوقم که زد
لیک میدانم که بازم سینه از پیکان پر است
هوش مصنوعی: نمیدانم چه زمانی آتش عشق در دلم روشن شده است، اما به خوبی میدانم که سینهام هنوز از زخمهای ناشی از درد و عشق پر است.