گنجور

شمارهٔ ۱۶۷

عشق کو تا آتشی در خرمن اخگر زنم
چتر شاهی بر سر اورنگ خاکستر زنم
لعل شاهنشاهیم بر خاک عجزم افکنید
تا دو روزی خنده بر رسوایی افسر زنم
از لب زخم شهیدان طالعی گیرم به وام
تا مگر بوس مرادی بر لب خنجر زنم
سالها بودم سرشک و دیده‌ای نگداختم
ناله‌ای گردم مگر آتش به گوشی در زنم
آبروی عفو را بر خاک نتوان ریخت لیک
حله‌ای از شعله‌پوشم غوطه در کوثر زنم
در زدم یک عمر و زین نه دیر نامد یک جواب
حلقه یک چندی فصیحی بر در دیگر زنم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عشق کو تا آتشی در خرمن اخگر زنم
چتر شاهی بر سر اورنگ خاکستر زنم
هوش مصنوعی: عشق کجاست تا من بتوانم شعله‌ای از آتش در انبار چوب‌های سوختنی به پا کنم و با یک چتر سلطنتی بر روی تخت خاکستر بنشینم؟
لعل شاهنشاهیم بر خاک عجزم افکنید
تا دو روزی خنده بر رسوایی افسر زنم
هوش مصنوعی: لعل شاهنشاهیم را بر خاک عاجزی من بیندازید تا بتوانم به مدت دو روز بر رسوایی افسر بخندم.
از لب زخم شهیدان طالعی گیرم به وام
تا مگر بوس مرادی بر لب خنجر زنم
هوش مصنوعی: من از لب زخم‌های شهیدان بهره‌ای می‌گیرم، شاید بتوانم با بوسه‌ای بر شمشیر، به یاد آن‌ها ادای احترام کنم.
سالها بودم سرشک و دیده‌ای نگداختم
ناله‌ای گردم مگر آتش به گوشی در زنم
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که اشک‌هایم را نریخته‌ام و به هیچ کس شکایت نکرده‌ام. تنها یک ناله خفه در دلم دارم، شاید بتوانم آتش دل خود را به گوش کسی برسانم.
آبروی عفو را بر خاک نتوان ریخت لیک
حله‌ای از شعله‌پوشم غوطه در کوثر زنم
هوش مصنوعی: باید به احترام عفو و بخشش، آبرو و حیثیت آن را خراب نکنیم. اما من با لباس‌های آتشینم که به نشانه عشق و شعف، خود را در دریای پاکی و صفا غوطه‌ور می‌سازم.
در زدم یک عمر و زین نه دیر نامد یک جواب
حلقه یک چندی فصیحی بر در دیگر زنم
هوش مصنوعی: سال‌ها در را زده‌ام و هیچ‌گاه جوابی نشنیده‌ام، حالا برای مدتی دیگر، با بیانی واضح بر در دیگری می‌زنم.