برگردان به زبان ساده
زباغ ای باغبان ما را همی بوی بهار آید
کلیدباغ ما را ده که فردامان به کار آید
هوش مصنوعی: ای باغبان، بوی خوش بهار از باغ تو به مشام ما میرسد. کلید باغ ما را به ما بده تا فردا بتوانیم از آن استفاده کنیم و به کار بیفتیم.
کلید باغ را فردا هزاران خواستار آید
تو لختی صبر کن چندانکه قمری بر چنار آید
هوش مصنوعی: فردا افرادی زیادی به دنبال کلید باغ خواهند آمد، تو کمی صبر کن تا زمانی که قمری بر درخت چنار بنشیند.
چواندر باغ تو بلبل به دیدار بهار آید
ترا مهمان ناخوانده بروزی صد هزار آید
هوش مصنوعی: اگر در باغ تو بلبل به دیدار بهار بیاید، تو باید منتظر میهمانان زیادی باشی که ناخواسته و به طور ناگهانی خواهند آمد.
کنون گر گلبنی را پنج شش گل در شمار آید
چنان دانی که هر کس را همی زو بوی یار آید
هوش مصنوعی: اگر گلستانی را پنج یا شش گل بشماری، میدانی که هر کسی بوی یار را از آن احساس میکند.
بهار امسال پنداری همی خوشتر ز پار آید
ازین خوشتر شود فردا که خسرو از شکار آید
هوش مصنوعی: بهار امسال به نظر میرسد که از سال گذشته زیباتر است و فردا که خسرو به شکار بازگردد، این زیبایی حتی بیشتر خواهد شد.
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی
ملک را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزی
هوش مصنوعی: به خاطر این لیاقت و شایستگی، روزی برای پادشاه در سراسر جهان جشنی برپا باشد و هر روز را مانند نوروز جشن بگیرند.
کنون در زیر هر گلبن قنینه در نماز آید
نبیند کس که از خنده دهان گل فراز آید
هوش مصنوعی: حال در زیر هر درخت گل، عطر دلپذیری وجود دارد، اما هیچکس نمیتواند بفهمد که این خوشحالی و شادمانی از لبان گل به بیرون میریزد.
زهر بادی که برخیزد گلی با می به راز آید
به چشم عاشق از می تابه می عمری دراز آید
هوش مصنوعی: هر بار که نسیمی می وزد، گلی با شراب به چشم عاشق میآید و این زیبایی از مینوشی، زندگی طولانی و خوشی را به ارمغان میآورد.
به گوش آواز هر مرغی لطیف و طبعساز آید
به دست می زشادی هر زمان ما را جواز آید
هوش مصنوعی: صدای هر پرندهای نرم و دلنشین است و به ما اجازه میدهد که در هر لحظه از زندگیمان شاد شویم و از آن لذت ببریم.
هوا خوش گردد و بر کوه برف اندر گداز آید
علمهای بهاری از نشیبی بر فراز آید
هوش مصنوعی: هوا دلپذیر میشود و برف کوهها ذوب میشود، نشانههای بهاری از نواحی پایینتر به سمت بالا میآید.
کنون ما را بدان معشوق سیمین بر نیاز آید
به شادی عمر بگذاریم اگر معشوق باز آید
هوش مصنوعی: حالا ما به خاطر معشوقهای با چهره زیبا به درخواستش پاسخ میدهیم و عمرمان را با شادی سپری میکنیم، حتی اگر دوباره آن معشوقه برگردد.
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی
ملک را در جهان هر روز جشنی بادو نوروزی
هوش مصنوعی: به خاطر شایستگی این جشن و به خاطر اهمیت آن، هر روز در جهان، جشنی همانند نوروز برای پادشاه بر پا باشد.
زمین از خرمی گویی گشاده آسمانستی
گشاده آسمان گویی شکفته بوستانستی
هوش مصنوعی: زمین به قدری سرسبز و خرم است که انگار آسمان نیز باز و گشاده شده. آسمان به خاطر این برکت و خرمی گویی که باغی پرگل و شکفته است.
به صحرا لاله پنداری ز بیجاده دهانستی
درخت سبز را گویی هزار آوا زبانستی
هوش مصنوعی: در دل صحرا گل لالهای را تصور کن که از بیراههها روییده، و درخت سبز را همانطور میبینی که گویی صدای فراوانی دارد و میتواند با هزار زبان صحبت کند.
به شب در باغ گویی گل چراغ باغبانستی
ستاک نسترن گویی بت لاغر میانستی
هوش مصنوعی: در شب، به نظر میرسد که گلها همچون چراغهایی برای باغبان هستند و نسترن، مانند دختری لاغر و زیبا در وسط باغ قرار دارد.
درخت سیب ار گویی ز دیبا طیلسانستی
جهان گویی همه پر وشّی و پر پرنیانستی
هوش مصنوعی: اگر بگویی درخت سیب مانند پارچهای زیبا و رنگین است، گویا تمام جهان پر از زرق و برق و تزیینات است.
مرا دل گر نه اندر دست آن نامهربانستی
به دو دستم بشادی بر، می چون ارغوانستی
هوش مصنوعی: اگر دل من در دست آن بیرحم نیست، با دو دستم خوشحال میشوم اگر تو همچون گل ارغوانی باشی.
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی
ملک را در جهان هر روز جشنی بادو نوروزی
هوش مصنوعی: با این شایستگی، جشن و شادیای برپا شده است که در هر روز از زندگی، مانند روز نوروز، سلطنت و شکوه را در جهان رقم بزند.
دلا باز آی تا با تو غم دیرینه بگسارم
حدیثی از تو بنیوشم نصیبی از تو بردارم
هوش مصنوعی: ای دل، بازگرد تا بتوانم غمهای قدیمیام را کنار بگذارم و داستانی از تو بشنوم و بهرهای از وجودت ببرم.
دلا گرمن به آسانی ترا روزی به چنگ آرم
چو جان دارم ترا زیرا که بی تو خوارم وزارم
هوش مصنوعی: ای دل، اگر بهراحتی تو را بهدست آورم، چون جانم به تو وابستهام؛ زیرا بدون تو، خوار و زار هستم.
دلا تا تو زمن دوری نه درخوابم نه بیدارم
نشان بیدلی پیداست از گفتار و کردارم
هوش مصنوعی: ای دل، زمانی که از من دوری، نه خواب میبینم و نه بیدار میشوم؛ نشانههای دلنگرانی من در حرفها و رفتارم پیدا است.
دلا تا تو زمن دوری ندانم بر چه کردارم
مرا بینی چنان بینی که من یکساله بیمارم
هوش مصنوعی: ای دل، وقتی که تو از من دوری را نمیدانی، نمیدانم چگونه باید رفتار کنم. تو مرا میبینی، اما به گونهای میبینی که انگار من یک سال است که بیمار هستم.
دلا با تو وفا کردم کزین بیشت نیازارم
بیا تا این بهاران را به شادی باتو بگذارم
هوش مصنوعی: ای دل، من با تو صداقت و وفاداری نشان دادم و دیگر از تو چیزی نمیخواهم. بیا تا این بهار زیبا را با شادی و همراهی تو بگذرانم.
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی
ملک را در جهان هر روز جشنی بادو نوروزی
هوش مصنوعی: این جشن و شادمانی به خاطر لیاقت و شایستگی ماست و این روز ویژه، هر روزی در جهان، به مانند نوروزی خواهد بود.
چه کرد آن سنگدل باتو به سختی صبر چون کردی
چرا یکبارگی خود را چنین خوارو زبون کردی
هوش مصنوعی: چه کار کردی که این سنگدل با تو به طرزی سخت صبر کرده است؟ چرا یک دفعه خودت را اینگونه خوار و ذلیل کردی؟
چنین خو داشتی همواره یا این خو کنون کردی
دوبهر از خویشتن بگداختی یک بهره خون کردی
هوش مصنوعی: تو همیشه اینگونه بودی یا اینکه اکنون به این حالت درآمدهای. از خودت جدا شده و یک بخشی از وجودت را از دست دادهای تا احساساتی را که داری، تجربه کنی.
نمودی خوار خود را و مرا چون خود زبون کردی
ترا هر چند گفتم کم کن این سودا فزون کردی
هوش مصنوعی: تو خود را خوار و کم ارزش نشان دادی و مرا نیز مانند خودت ذلیل کردی. هرچند که بارها به تو گفتم این کار را کم کن، اما تو همیشه این حس ناخوشایند را برای من بیشتر کردی.
نخستم برگراییدی و لختی آزمون کردی
چو گفتم هر چه خواهی کن فسار از سر برون کردی
هوش مصنوعی: در ابتدا به من نزدیک شدی و مدتی امتحانم کردی. وقتی گفتم هر کاری که میخواهی انجام بده، بندهایی که مرا محصور کرده بودی را رها کردی.
برفتی جنگجویی را سوی من رهنمون کردی
چو گل خندنده گشت ای بت مرا گرینده چون کردی
هوش مصنوعی: رفتی و یک جنگجو را به سمت من آوردی، او مانند گل خندان شده بود، اما ای معشوق، من را چطور به حال گریه انداختی؟
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی
ملک را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزی
هوش مصنوعی: در اینجا به شایستگی و لیاقت برگزاری جشنی بزرگ در روزی خاص برای پادشاه اشاره شده است و پیشنهاد میشود که هر روز باید جشن و سروری مانند نوروز در جهان برگزار شود.
ترا گرهمچنین شاید بگوی آن سرو سیمین را
بگوی آن سرو سیمین رابگوی آن ماه و پروین را
هوش مصنوعی: اگر تو نیز به خوبی میتوانی، آن سرو زیبا و دوشیزهی نازنین را توصیف کن، بگو دربارهی آن سرو زیبا، همچنین دربارهی آن ماه و ستارههای روشن!
بگو آن توده گل را بگو آن شاخ نسرین را
بگو آن فخر خوبان را نگار چین و ماچین را
هوش مصنوعی: به آن دسته گل بگو، به آن شاخهی نسرین بگو، به آن زیبایی که باعث افخار دیگران است، به آن معشوقهی چین و ماچین بگو.
که دل بردی و دعوی کرده ای مرجان شیرین را
کم از رویی که بنمایی من مهجور مسکین را
هوش مصنوعی: تو دل مرا بردهای و ادعا میکنی که مانند مرجان شیرین به من نشان میدهی، در حالی که من یک انسان بیچاره و مهجور هستم.
بیا تاشاد بگذاریم ما بستان غزنین را
مکن بر من تباه این جشن نوروز خوش آیین را
هوش مصنوعی: بیا تا جشن و شادی را با هم برگزار کنیم و از بستان غزنین لذت ببریم. این جشن نوروز زیبا را خراب نکن.
همی بر تو شفیع آرم ثنای گوهر آگین را
ثنای میر عالم یوسف بن ناصرالدین را
هوش مصنوعی: من بر تو شفاعت میکنم و ستایش میکنم کسی را که همچون گوهری درخشان است و او را به عنوان بزرگترین شخصیت، یوسف پسر ناصرالدین، میستایم.
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی
ملک را در جهان هر روز جشنی بادو نوروزی
هوش مصنوعی: بر اساس شایستگیای که در این جشن وجود دارد، هر روز در جهان باید جشنی همچون نوروز برگزار شود.
نبینی باغ را کز گل چگونه خوب و دلبر شد
نبینی راغ را کز لاله چون زیبا و در خور شد
هوش مصنوعی: باغ را نمیبینی که چگونه زیبا و دلربا شده از گلها و لالهها، و زیبایی آن را نمیتوانی درک کنی.
زمین از نقش گوناگون چون دیبای ششتر شد
هزار آوای مست اینک به شغل خویشتن در شد
هوش مصنوعی: زمین به خاطر تنوع زیبایش مانند پارچهای شش رنگ به نظر میرسد و اکنون هزاران صدای شاداب و مدهوشکننده شنیده میشود که به کار خود مشغول هستند.
تذرو جفت گم کرده کنون با جفت همبر شد
جهان چون خانه پر بت شد و نوروز بتگرشد
هوش مصنوعی: جهان اکنون همچون خانهای پر از بت شده و با آمدن نوروز، حالتی شگفتانگیز به خود گرفته است.
... از آن سو، جفتی که گم شده بود، حالا دوباره به هم پیوستهاند.
درخت روداز دیبا و از گوهر توانگر شد
گوزن از لاله اندر دشت بابالین و بستر شد
هوش مصنوعی: درختی که با پارچهای نرم پوشیده شده، از ثروت و زیبایی مانند سنگ قیمتی به نظر میرسد. گوزنی که در دشت با گلهای لاله همراه است، بر روی چمن نرم و لطیف استراحت میکند.
زهر بیغوله و باغی نوای مطربی بر شد
دگر باید شدن ما را کنون کآفاق دیگر شد
هوش مصنوعی: زهر و زشتی محیط و زیبایی باغ، صدای ساز و نوازش به گوش میرسد. اکنون زمان تغییر و تحول فرارسیده است، زیرا جهانی که در آن زندگی میکنیم دگرگون شده است.
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی
ملک را در جهان هر روز جشنی با دو نوروزی
هوش مصنوعی: این بیت به برگزاری جشنی با شکوه اشاره دارد که در آن، قدرت و بزرگی جهان و همچنین شادابی و رونق روزهای نو و تازه جشن گرفته میشود. به نوعی بیانگر این است که هر روز میتواند شبیه روزهای نوروز، مملو از خوشی و شکرگزاری باشد.
می اندر خم همی گوید که یاقوت روان گشتم
درخت ارغوان بشکفت و من چون ارغوان گشتم
هوش مصنوعی: نوشیدنی در جام میگوید که من همچون یاقوت شفاف و درخشان شدم و درخت ارغوان گل داده است، و من نیز مانند آن درخت به زیبایی و شکوه درآمدم.
اگر زین پیش تن بودم کنون پاکیزه جان گشتم
به من شادی کند شادی، که شادی را روان گشتم
هوش مصنوعی: اگر پیش از این، در قید جسم بودم، اکنون روحی پاک و آزاد دارم که به من شادابی میبخشد. این شادی، به دلیل رهاییام از قید و بندها، همچون جانی نو به من زندگی میدهد.
مرا زین پیش دیدستی نگه کن تا چسان گشتم
نیم زان سان که من بودم دگر گشتم جوان گشتم
هوش مصنوعی: به من نگاه کن که چگونه تغییر کردهام. دیگر آن کسی که بودم نیستم و جوانتر شدهام.
زخوشرنگی چوگل گشتم ز خوشبویی چو نان گشتم
ز بیم بادو برف دی به خم اندر نهان گشتم
هوش مصنوعی: من به خاطر رنگ زیبا مانند گل شدم و به خاطر عطر خوش مانند نان شدم. از ترس باد و برف، درون خم پنهان شدم.
بهار آید برون آیم که از وی با امان گشتم
روانهارا طرب گشتم طربها را روان گشتم
هوش مصنوعی: بهار که بیاید، از خانه خارج میشوم چون از شادی و لذت آن به وجد آمدهام و روح من سرشار از نشاط شده است.
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی
ملک را در جهان هر روز جشنی بادو نوروزی
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که با این لیاقت و شایستگی، جشنی بزرگ و باعظمت در هر روز بر پا باشد و روزها به مانند نوروز به شادی و سرور بگذرانند.
می اندرگفتگو آمد پس از گفتار جنگ آمد
خم و خمخانه اندر چشم من تاریک و تنگ آمد
هوش مصنوعی: پس از صحبت در مورد جنگ، پنجرهای به روی می گشاید و در ذهن من، فضا سریعا تنگ و تاریک میشود.
به گوش من همی از باغ بانگ نای و چنگ آمد
کس ار می خورد بی آواز نی بر سرش سنگ آمد
هوش مصنوعی: به گوش من صدای نای و موسیقی چنگ از باغ میرسد. اگر کسی از می نوشد و صدای نی نمیشنود، بر سر او سنگ میافتد.
مرا باری همه مهر از می بیجاده رنگ آمد
زمرد را روان خواهم چواز روی پرنگ آمد
هوش مصنوعی: من به دلیل دلتنگی و محبت، گرفتار شدم و میخواهم به عمق وجودم برسم، چرا که زیبایی و ظرافت به صورتم آمده است.
به خاصه کزهوا شبگیر آواز کلنگ آمد
زکاخ میر بانگ رود بو نصر پلنگ آمد
هوش مصنوعی: در غروب، صدای کلنگ مانند نوازی دلپذیر به گوش میرسد و از دور صدای پلنگی که به سمت رودخانه میآید، به وضوح حس میشود.
کنون هر عاشقی کو را می روشن به چنگ آمد
به طرف باغ همدم با نگاری شوخ و شنگ آمد
هوش مصنوعی: اکنون هر عاشقی که به دستش روشنایی آمده، به سوی باغ میرود تا در کنار معشوقی بازیگوش و شاداب باشد.
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی
ملک را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزی
هوش مصنوعی: به خاطر این شایستگی، جشن و سروری که در این روز برگزار میشود، باید در تمام روزهای جهان، جشنی روشن و شاداب برقرار شود.
ملک یوسف کنون در کاخ خود چون رودزن خواند
ندیمان را و خوبان را به نزد خویشتن خواند
هوش مصنوعی: یوسف اکنون در کاخ خود نشسته و دوستان و زیباگران را به دور خود جمع کرده و میخواند.
من بیجاده گون خواهد بت سیمین ذقن خواند
بتی خواند که اورا شاخ باغ نسترن خواند
هوش مصنوعی: من بدون راه و بیخبر از مسیر، به ستایش محبوبی میپردازم که زیبا و با موهای نقرهای است. او همچون دختری میماند که در باغ نسترن گل میکند و زیباییاش وصفناپذیر است.
گروهی ماهرویان را به خدمت بر چمن خواند
نگاری از چگل خواند نگاری از ختن خواند
هوش مصنوعی: دختری زیبا و دلربا، جمعی از دختران خوشروی را به خدمت خود در باغ دعوت کرد و این دیده زیبا از چهرههای مختلف و مناطق گوناگون را به نمایش گذاشت.
ز خوب آیت الکرسی سه ره بر تن به تن خواند
مرا گر آرزوش آید میان انجمن خواند
هوش مصنوعی: از زیبایی آیت الکرسی، سه بار بر بدنم خواندی و اگر به آن آرزو داشته باشد، در جمع هم میخواند.
گهی اشعار من خواند گهی ابیات من خواند
وگر شیرین سخن گویم مرا شیرین سخن خواند
هوش مصنوعی: گاه کسی اشعار من را میخواند و گاه به ابیات من توجه میکند. اگر هم زبانم شیرین باشد، او هم مرا به عنوان سخنوری شیرین زبان میشناسد.
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی
ملک را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزی
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که با شایستگی و بایستگی، هر روز باید جشن و سروری در دنیا برگزار شود و روزی خاص مثل نوروز برای ملتی باشد تا همیشه شاداب و امیدوار باشند.
امیر این گویدم زیرا که او دلها نگه دارد
به نزد خویشتن هرکهتری را پایگه دارد
هوش مصنوعی: امیر این را میگوید چون او دلها را در نزد خود نگه میدارد و به هر کسی احترام میگذارد و پایگاه و جایگاه او را معتبر میشمارد.
چه باشد گرچو من مداح در هر شهرو ده دارد
ز مدح اندر نماندهر که از رادی سپه دارد
هوش مصنوعی: اگرچه من در هر شهر و دیاری ستایشگری هستم، اما در موفقیت و پیروزی، هیچ چیز از ستایشهای من باقی نمانده است. هر کس که از رادی سپه برخوردار باشد، به نوعی از این ستایشها بینیاز است.
به نزد میر ابو یعقوب نیک ایمن نگه دارد
زبهر زایر آوردن به ره برمرد ره دارد
هوش مصنوعی: به نزد میر ابو یعقوب، شخصی به خوبی و اطمینان از زایران مراقبت میکند و آنها را در مسیر همراهی میکند.
عدو را بند و چه دارد ولی را تاج و گه دارد
همیشه روز بدخواهان دولت را سیه دارد
هوش مصنوعی: دشمن را زنجیر کن و نگرانی نداشته باش، ولی پادشاه همیشه تاجی بر سر دارد و در زندگی بدخواهان همیشه روزگار تیره و تار است.
نه چاهی را به گه دارد نه گاهی را به چه دارد
زعفوش بهره ورتر هر که افزون ترگنه دارد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که فردی که ضعف و نقصی دارد، نه در ته چاه گرفتار میشود و نه به خاطر زمان تاخیر و موقعیت بد، دچار مشکل میشود. هر کسی که بیشتر از او احساس گناه و عیب کند، بهرهاش از این ضعف بیشتر خواهد بود. به عبارت دیگر، افرادی که خود را گناهکارتر احساس میکنند، بیشتر از مشکلات و نقاط ضعف خود آسیب میبینند.
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی
ملک را در جهان هر روز جشنی بادو نوروزی
هوش مصنوعی: در اثر شایستگی این جشن، هر روز در جهان باید روزی باشد که به مانند نوروز، با شکوه و زیبا جشن بگیریم.
امیرا! باهنر میرا خداوندت معین بادا
ز ایزد بر تن و جانت هزاران آفرین بادا
هوش مصنوعی: ای امیر! امیدوارم خداوند یار و یاور تو باشد و از سوی پروردگار بر روح و جسمت هزاران درود فرستاده شود.
به دست تو همیشه جام و شمشیرو نگین بادا
کمینه چاکری زان تو بیش از مستعین بادا
هوش مصنوعی: به دست تو همیشه باید جام و شمشیر و نگین باشد، و من همواره خدمتگزار و چاکر تو باشم، بیشتر از هر کسی که خواهان کمک از توست.
کسی کو بر زمین عیب تو جوید در زمین بادا
همه شغل تو با نیکان و سالاران دین بادا
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد در زمین عیوب تو را پیدا کند، در واقع خود او در زمین میماند و کارش همین خواهد بود. اما تو باید در کنار نیکان و بزرگانی که دین را ارج مینهند، جایگاه خود را پیدا کنی.
ره آموز تو اندر کارها روح الامین بادا
همه ساله چنین بادی همه روزه چنین بادا
هوش مصنوعی: خداوند به تو در کارها، مانند روحالامین الهام دهد و امید است که این وضعیت سال به سال و روز به روز ادامه داشته باشد.
زمانه دشمنت را وقت کین اندر کمین بادا
زعدل توجهان همواره چون خلد برین بادا
هوش مصنوعی: زمانه دشمن تو را در موقع انتقام در کمین دارد و از نظر عدل خداوند همواره مانند بهشت پایداری خواهد داشت.
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی
ملک را در جهان هر روز جشنی بادونوروزی
هوش مصنوعی: به خاطر شایستگی و لیاقت، جشنی برپا شده است که در آن روزی برای پادشاهی، در سراسر جهان هر روز جشنی به مانند نوروز برقرار باشد.
گر از ده فضل تو شاها یکی در آفتابستی
همانا در پرستیدنش هر کس را شتابستی
هوش مصنوعی: اگر یکی از ویژگیهای تو، ای پادشاه، در روشنایی آفتاب باشد، پس هر کسی در ستایش و پرستش آن شتاب خواهد کرد.
ور آن رادی که اندر دست توست اندر سحابستی
ز بارانش زمین پر گوهر و پر زرّ نابستی
هوش مصنوعی: اگر آن چیزی که در دستان توست، در ابرها باشد، زمین از باران آن پر از جواهر و طلاهای خالص خواهد شد.
ور این پاکی که اندر مذهب توست اندر آبستی
به آب اندر نگه کردن همه مزد و ثوابستی
هوش مصنوعی: اگر این پاکی که در دین تو وجود دارد، به گونهای باشد که در آب جاری نیز میتوان آن را مشاهده کرد، پس تمامی پاداش و خوبیا در همان نگاه کردن به آن است.
ور این آرام کاندر حلم توست اندر ترابستی
حدیث زلزله کردن به چشم خلق خوابستی
هوش مصنوعی: اگر این آرامش، ناشی از صبر و بردباری تو باشد، در حالتی که مردم در خواب هستند، نگران زلزله و اتفاقات سختی هستند.
ور این خوشی که اندر خلق توست اندر شرابستی
علاج دردها را چون دعای مستجابستی
هوش مصنوعی: اگر این شادی که در وجود توست در شراب است، پس درمان دردها را مانند دعای مستجاب میدانی.
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی
ملک را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزی
هوش مصنوعی: این روز به واسطه شایستگیهایش جشن و سرور برپا شود و هر روز در این دنیا، روزی برای جشن و نوروز باشد.
امیرا ! گرجوانمردی به کار آید، جوانمردی
وگر مردی همی باید، به مردی در جهان فردی
هوش مصنوعی: ای امیر! جوانمردی و رفتار نیکو در زندگی بسیار مهم است و اگر کسی بخواهد در دنیا به عنوان یک مرد شناخته شود، باید به جوانمردی و شجاعت شأن توجه کند.
همی پاید ز تو رادی همی پوید ز تو مردی
خزانه درخروش آمد چو آگه شد که می خوردی
هوش مصنوعی: بیت به این معنی است که گنجینهای ارزشمند از خوبیها و مهربانیها به خاطر تو حفظ میشود و همچنین مردانگی و شجاعت به خاطر تو به پیش میرود. وقتی خبری از تو به گوش میرسد، شادی و سرور در دلها را میافزاید، مخصوصاً وقتی متوجه میشوند که تو در حال خوشگذرانی و لذت بردن هستی.
ز غم بفزاید اندر گونه دینارها زردی
به هر هفته جهانی را بپیمایی وبنوردی
هوش مصنوعی: اگر غم بر دل چیره شود، رنگ روی انسان به زردی میگراید و در هر هفته، گویا جهانی را سفر میکنی و شیوههای گوناگون را تجربه میکنی.
چو گفتی صید خواهم کرد ،کردی و عجب کردی
به صحرا شیر افکندی ز بیشه کرگ آوردی
هوش مصنوعی: وقتی گفتی که قصد شکار داری، واقعاً به خوبی عمل کردي و این شگفتانگیز است که در دشت، شیری را به دام انداختی و از جنگل، کرگدن را به دست آوردی.
بلی شاگرد سلطانی و لیکن نیک شاگردی
نباید روزگاری دیر کاستاد جهان گردی
هوش مصنوعی: بله، تو شاگرد بزرگی هستی، اما باید بدانید که شاگردی خوب بودن، نیازمند تلاش و کوشش است و نباید به سادگی از آن غافل شد.
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی
ملک را در جهان هر روز جشنی بادو نوروزی
هوش مصنوعی: به خاطر این شایستگی، جشنی مناسب و بزرگ لازم است که هر روز در جهان برگزار شود، مانند جشن نوروز.
امیرا ! تابه زین کردی به غزنین اسب تازی را
دو پای اندر تکاپو یست گرگانی و رازی را
هوش مصنوعی: ای امیر! وقتی که به زین کردن اسب تازی خود رسیدی، به غزنین میروی. اسب تو دو پا در حرکت و تلاش است، همچون گرگانی و رازی.
اگر زان سو فروتازی تماشا را و بازی را
نه شامی رادل اندرتن بماندنه حجازی را
هوش مصنوعی: اگر آن سوی جهان، تماشا و سرگرمی را فراموش کنی و از شامی زرق و برق و جذابیت آن نزدیکیها دور شوی، دیگر اثری از زیباییهای ظاهری نخواهد ماند.
به تک بردی نشیبی را برآوردی فرازی را
بر آوردی حقیقی را فروبردی مجازی را
هوش مصنوعی: تو از نشیبها عبور کردی و به بلندیها رسیدی، حقیقت را در دل راه بردی و ظواهر را پشت سر گذاشتی.
امیرا ! کارسازی تو و زینی کارسازی را
نیندیشی بلندی را نیندیشی فرازی را
هوش مصنوعی: ای امیر! به این فکر نکن که چگونه میتوانی مشکلات را حل کنی یا بر بلندیها فائق آویی، بلکه بر آنچه در دست داری تمرکز کن.
به مردی شادمان کردی روان میر غازی را
بدنی خوشنود کردستی نظام دین تازی را
هوش مصنوعی: تو با شادی و سروری، جان میر غازی را شاد کردی و با بدن خوشحال خود، نظام دین اسلام را تأیید و تقویت نمودی.
بدان شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی
ملک را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزی
هوش مصنوعی: بدان که شایسته است هر روز در این جهان جشنی بر پا شود و روزی همچون نوروز برای ملک و مردم برگزار گردد.
طراز جامه شاهان همی بینم به نام تو
بر اسبان برفکنده خلعتی زین و ستام تو
هوش مصنوعی: من لباسهای زیبا و شاهانه را میبینم که به نام تو بر اسبان آویخته شده و زین و افسار تو را به دوش دارند.
همی ترسند جباران عالم از حسام تو
ستاره از فلک رشوت فرستد زی سهام تو
هوش مصنوعی: جباران و قدرتمندان دنیا از شمشیر تو میترسند، به گونهای که ستارهها از آسمان برای به دست آوردن سهم تو رشوه میدهند.
مه و خورشید را رشک آید ای خسرو ز جام تو
خطایی کس نیابد هیچگه اندر کلام تو
هوش مصنوعی: ماه و خورشید به زیبایی و نور تو حسادت میکنند. ای خسرو، هیچکس نمیتواند از سخنان تو ایرادی بگیرد و هیچ نقصی در حرفهایت پیدا کند.
نظام عالمی بنهاد یزدان در نظام تو
به شکر اندر جهان ماندهست هر کس زیر وام تو
هوش مصنوعی: خداوند نظم و نظامی برای جهان ایجاد کرده است و در این نظام، هر کسی به شکرانهی وجود تو در این دنیا باقی مانده است.
سزد بر مهتران فخر آورد کهتر غلام تو
منظم کشور و لشکر بود از انتظام تو
هوش مصنوعی: بزرگان و افراد با اعتبار حق دارند که به خود ببالند، چرا که من، که در زمره افراد پایینتر هستم، به خاطر نظم و سامان دهی تو، کشور و سپاه را به خوبی اداره میکنم.
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی
ملک را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزی
هوش مصنوعی: با این شایستگی، هر روز باید جشن و شادی در جهان بر پا باشد و نوروز را گرامی بداریم.
کجا اندر جهان میری و سالاری همی بینم
ز شکر منتت بر گردنش باری همی بینم
هوش مصنوعی: کجا در دنیا میروم و چنین میبینم که سالاری در حال خدمت به من است و از شکرگزاریاش، بار سنگینی بر دوش دارد؟
نه اندرمردمی کردن ترا یاری همی بینم
نه جز آزادگی کردن ترا کاری همی بینم
هوش مصنوعی: نمیبینم که بخواهم در کار کمک کردن به تو باشم، و جز این که تو را آزاد و رها ببینم، چیز دیگری در تو نمییابم.
زتو خوبی به جای خلق بسیاری همی بینم
کریمی را بر تو تیز بازاری همی بینم
هوش مصنوعی: از تو خوبیهای تو را در میان مردم بسیار میبینم و کریمی را که به خاطر تو در بازار تیز و باهوش شده است، مینگرم.
ز کردار تو هر کس را به گفتاری همی بینم
ز نیکویی به هر دم از تو کرداری همی بینم
هوش مصنوعی: از رفتار تو هر کسی را به گفتاری میبینم و از خوبیهای تو در هر لحظه، کردارهایی از تو میبینم.
بر دیگر کسان با هر گلی خاری همی بینم
ترابر جایگه بیخار گلزاری همی بینم
هوش مصنوعی: در میان افراد دیگر، با هر گلی که مشاهده میکنم، تیغ و خار نیز وجود دارد. اما در جایی که خودم هستم، باغی پر از گل بدون خار را میبینم.
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی
ملک را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزی
هوش مصنوعی: با این شایستگی، جشنی برگزار میشود که شایستهی این روز است. هر روز در جهان، باید برای پادشاهی جشنی برپا شود و نوروزی باشد.
امیرا! بر نتابد پیل خفتان گرانت را
زگردان کس به زه کردن نداند مرکمانت را
هوش مصنوعی: ای امیر! هیچ کس نمیتواند بر مرکبی سنگین و ناشناخته سوار شود و آن را کنترل کند، زیرا این کار به مهارت و توانایی خاصی نیاز دارد.
نگه کن تا کمر بینی که چون زیبد میانت را
یقین بخردان بنگر که چون ماند گمانت را
هوش مصنوعی: به او نگاه کن تا ببینی که چه شکلی برای تو مناسب است. مطمئن باش که اگر خوب بنگری، درخواهی یافت که افکار و توقعات تو چگونه باقی میمانند.
همی رشوت پذیردجان جباران سنانت را
همی دعوی کند پایندگی بخت جوانت را
هوش مصنوعی: جباران برای دریافت رشوه، قدرت و نفوذ خود را به کار میگیرند و ادعا میکنند که موفقیت و شانس جوانان همیشه پایدار خواهد بود.
چنان خوداده ای بر چیز بخشیدن بیانت را
که در بخشیدن گنجی نرنجاند زبانت را
هوش مصنوعی: به گونهای ادای کلام میکنی که در وقت بخشش چیزی، زبانت آزرده نمیشود.
زمانه آشکارا کرد نتواندنهانت را
همه آسایش و شادی تنت را باد وجانت را
هوش مصنوعی: زمانه به وضوح نشان داد که نمیتواند پنهانیهای تو را در خود نگه دارد؛ تمام آرامش و شادی جسم تو را از تو میبرد و جانت را تحت تاثیر قرار میدهد.
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی
ملک را در جهان هر روز جشنی بادو نوروزی
هوش مصنوعی: این روز بزرگ و شگفتانگیز، برای جشن گرفتن شایستگیهایی است که در عالم وجود دارد. به همین مناسبت، هر روز برای پادشاهی که در جهان است، جشنی برپا باشد و سال نو فرخندهای فرا برسد.
ترا عار آیدار جز گرد مردی پر جگر گردی
کنون معروفی و فردا ازین معروفتر گردی
هوش مصنوعی: اگر از تو خجالت میکشد که فقط به خاطر شجاعت دیگران شناخته شوی، پس باید الآن کاری کنی تا خودت هم معروف و شناختهشده شوی، و این شناخته شدن در آینده از اکنون بیشتر خواهد بود.
تو آن شاهی که اندر صید گرد شیر نر گردی
به میدان گر سالاران بازور و هنر گردی
هوش مصنوعی: تو مانند شاهی هستی که در شکار شیر نر وارد میدان میشوی، حتی اگر سران با قدرت و مهارت باشند.
به نام نیکو ودولت فریدون دگرگردی
به مردی چون پدر گشتی به شاهی چون پدر گردی
هوش مصنوعی: با نام نیک و مقام و ثروت فریدون، تو نیز مانند پدرت به مردی بزرگی خواهی رسید و همانند او به مقام شاهی خواهی نائل آمد.
شه فرخنده پی هستی شه پیروز گر گردی
بزرگی را و شاهی را درخت بارور گردی
هوش مصنوعی: اگر پادشاهی با صفات نیکو و فرخنده باشد، مانند درختی بارور خواهد شد که به مردم و جامعهاش ثمرات خوبی میدهد. بزرگی و شکوه او باعث میشود که همگان از او بهرهمند شوند و بهوسیله او به فراوانی و رشد برسند.
چو اسکندر به پیروزی جهان را گرد بر گردی
به داد و عدل در گیتی چو نوشیروان سمر گردی
هوش مصنوعی: مانند اسکندر که با پیروزی بر جهان، آن را به عدالت و داد اداره کرد، تو نیز باید همانند نوشیروان، در دنیای خود به خوشی و صلاح بپردازی.
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی
ملک را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزی
هوش مصنوعی: با این شایستگی، هر روز باید جشنی برپا شود و روزی باشد که به اعتلای ملک و به خوشی در جهان بپردازد و نوروزی برای جشن و شادمانی داشته باشیم.
امیرا باش تا سلطان ترا طبل و علم سازد
ز بهر جنگ بدخواهان ترا خیل و حشم سازد
هوش مصنوعی: ای کسی که امیری، بگذار تا سلطان برای تو عَلَم و طبل به راه بیندازد و برای رویارویی با دشمنان، سپاه و لشکری فراهم کند.
سپاهی از عرب خواهد سپاهی از عجم سازد
ترا اندر سپهداری مکان روستم سازد
هوش مصنوعی: یک گروه از عرب به پا خواهد خواست و سپاهی از عجم نیز ایجاد خواهد کرد. به تو مقام سپهداری خواهد داد و تو را به مانند رستم قرار خواهد داد.
در آن کشور که تو خواهی ترا باغ ارم سازد
چوایوان مداین مر ترا ایوان جم سازد
هوش مصنوعی: در آن سرزمینی که تو بخواهی، باغی زیبا برای تو میسازند و مثل کاخهای تاریخی، شکوه و زیبایی به تو میدهند.
ز بهر خدمتت مردان مرد محتشم سازد
زمال خویشتن یک یک ز بهر تو نعم سازد
هوش مصنوعی: برای خدمت به تو، مردان با احترام و شرافت از مال و دارایی خود میگذارند و هر یک به خاطر تو، نیکی و خیر میآفرینند.
به مدح تو عطا بخشد بنام تو درم سازد
نه آن خسرو ز فرزندان همی یک خوب کم زد
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر انتظاری را ابراز میکند که در سایه نام و عظمت کسی، نیکی و فزونی به او عطا میشود. او با اشاره به اینکه آن کس که شایسته اوست، همواره در میان فرزندانش از خوبی بهرهمند است، نشان میدهد که او برخلاف دیگران، هرگز از خوبیها و زیباییها کاسته نخواهد شد.
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی
ملک را در جهان هر روز جشنی باد ونوروزی
هوش مصنوعی: به خاطر این شایستگی، باید روزی جشن بزرگ و با شکوهی در دنیا برپا شود که هر روز مثل نوروز باشد.
بسازد کار تو زیرا که شاه کارسازست او
امیر حق شناسست او، شه کهتر نوازست او
هوش مصنوعی: او برای تو کارها را سامان میدهد، چون شاهی که به کارهای بزرگ میپردازد. او امیری است که حق را میشناسد و پادشاهی است که به کوچکترها لطف میکند.
جهان او را ست و ز شاهان گیتی بی نیازست او
خداوند نشیبست اوخداوند فراز ست او
هوش مصنوعی: جهان تحت فرمان اوست و او از پادشاهان دنیا بینیاز است. او صاحب و فرمانروای پایین و بالا است.
گهی کهتر نوازست او گهی دشمن گدازست
به رادی چون سحابست اوبه پاکی چون نماز ست او
هوش مصنوعی: گاهی لطف و محبت میکند و گاهی مثل دشمنان میکُشد. او به مانند ابر است که گاهی باران میبارد و گاهی ناپدید میشود. همچنین او به پاکی و زلالی نماز است.
حجاز او گر ترا بخشد خداوند حجازست او
وگر گویی طرازم ده خداوند طراز ست او
هوش مصنوعی: اگر خداوند حجاز (منطقهای در عربستان) را به تو بدهد، او خود حجاز است. و اگر بگویی به من استاندارد بده، خداوند خود آن استاندارد است.
به طاعت خلق را ز ایزد سوی جنت جو از ست او
ترا از آشکارا یکدل و پاکیزه رازست او
هوش مصنوعی: برای رضایت و خدمت به مردم، از خداوند طلب بهشت کن. او رازهایش را به شکلی روشن و بدون عیب در دل افرادی که پاک و یکدل هستند، برملا میسازد.
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی
ملک را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزی
هوش مصنوعی: به خاطر این شایستگی، جشنی بزرگ و با شکوه بر پا شود. هر روز در دنیا باید جشن و نوروزی باشد که بزرگی و عظمت سرزمین را نشان دهد.
دگر نوروز را خیل از در مشکوی بگذاری
به هنجاری که کاری تو گل خودروی بگذاری
هوش مصنوعی: در روز عید نوروز، گروهی از مردم را به شکلی زیبا و با آداب و رسوم خاص به جشن دعوت میکنی، مانند گلی که با دقت و زیبایی خاصی پرورش داده شده است.
وز آن سوخان وزین سورای را یکسوی بگذاری
نه آنجا رنگ بگذاری نه اینجا بوی بگذاری
هوش مصنوعی: اگر از آن سخن و این جشن دور شوی، نه در آنجا رنگی خواهی دید و نه در اینجا بویی حس خواهی کرد.
قضای تیغها را بر سر بدگوی بگذاری
به نیرو زورمندان را بر و بازوی بگذاری
هوش مصنوعی: بر سر بدگویان، قضا و قدر را میگذاری و مانند نیرویی قوی، بر پیکر و بازو میافزایی.
نه تاب اندر تن شیر نر از نیروی بگذاری
نه طاقت در روان دشمن بدخوی بگذاری
هوش مصنوعی: نه قدرتی در بدن شیر نر میگذاری که تحمل کند، و نه اجازه میدهی که دشمن بدذات بتواند در روحت نفوذ کند.
کجا چوگان به کف گیری ز کیوان گوی بگذاری
به نیزه موی بشکافی به ناوک روی بگذاری
هوش مصنوعی: در کجا میتوانی مانند کسی با چوب چوگان به میدان بیایی و با قدرت موی کسی را به دو نیم کنی، یا با تیر به چهرهاش آسیب برسانی؟
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی
ملک رادر جهان هر روز جشنی بادو نوروزی
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که به واسطه شایستگی و قابلیت، باید جشن و سرور دائمی در دنیا برپا باشد. هر روز، همچون نوروز، فرصتی برای شادی و جشن گرفتن را ایجاد میکند، زیرا باید در هر لحظه از زندگی به شایستگیها و زیباییها توجه کرد.
همی تا بر جهان فضلست فرزندان آدم را
چو بر هر چشمه ای، حیوان وبر هر چاه، زمزم را
هوش مصنوعی: فرزندان آدم در دنیا همچون آبشاری هستند که از هر چشمهای بهرهمند میشوند، همانطور که حیوانات از آب چاهها استفاده میکنند.
همی تابرخزان باشد بهی نوروز خرم را
چو بر خلدی وبر کرباس دیبار او ملحم را
هوش مصنوعی: خورشید در روز نوروزی که شادابی را به همراه دارد، مانند برگی از بهار است که بر روی فرش زیبایی از گلها و گیاهان قرار گرفته است.
همیشه تابه گیتی شادیی از پی بود غم را
چنان چون کز پی هر سور دارد دهر ماتم را
هوش مصنوعی: در جهان، همواره شادی به دنبال غم وجود دارد، همانطور که در هر جشن و سروری، حزن و اندوه نیز ناگزیر حاضر است.
همی تا بر هنرهر جای بستایند رستم را
چنان کاندر جهانداری و اندر مرتبت جم را
هوش مصنوعی: هر جا که صحبت از هنر و توانمندی باشد، ستایش رستم را خواهند کرد، درست مثل اینکه در مقام و منزلت، جم نیز مورد احترام است.
مقدم بادی اندر پادشاهی هر مقدم را
مطیع خویش گردانیده جباران عالم را
هوش مصنوعی: باد به قدری قدرتمند است که توانسته است به پادشاهی بزرگی وارد شود و هر کسی را که در مسیرش قرار گیرد، به خود متعهد و فرمانبردار کند، حتی ستمگران دنیا را هم تحت تأثیر قرار میدهد.
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی
ملک را در جهان هر روزجشنی بادو نوروزی
هوش مصنوعی: به خاطر این شایستگی، جشنی مناسب برپا میشود، روزی که ملک در جهان، هر روز را به جشن و نوروز تبدیل کند.
سپه را پشتبان بادی جهان را پادشا بادی
جهان را پادشا بادی طرب را آشنا بادی
هوش مصنوعی: عقاب را پشتیبان باد است و باد، پادشاه جهان را میسازد. همچنین باد، طرب و شادی را نیز میشناسد و آشناست.
امیر کاردان بادی شه فرمانروا بادی
عجم را روستم بادی عرب را مرتضا بادی
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف ویژگیهای برجستهای از دو شخصیت مهم در تاریخ ایران و عرب میپردازد. امیر کاردان به عنوان یک رهبر توانا و دانا معرفی میشود، و اشاره به این دارد که او قدرت و حکمرانی را در دست دارد. همچنین از دو شخصیت تاریخی دیگر، یعنی رستم که نماد قدرت و شجاعت در فرهنگ ایرانی است و مرتضی که به معنای برگزیده و مقامدار در تاریخ اسلامی شناخته میشود، یاد میشود. در واقع، این بیت برتری و عظمت این شخصیتها را در زمینه جغرافیایی و فرهنگی مشخص میکند.
مخالف را شقا بادی موافق را بقا بادی
معین مؤمنان بادی امید اولیا بادی
هوش مصنوعی: شخصی که در برابر انسانهای خوب و مؤمن قرار دارد، از سر سختی و زشتی رنج خواهد برد. در حالی که کسانی که به انسانهای نیکو و مؤمن نزدیک هستند، تحت حمایت و نعمت قرار میگیرند. همچنین، امید و حمایت در زندگی اولیا و نیکان وجود دارد که به مانند بادهایی برایشان عمل میکند.
خداوند سخن بادی خداوند سخا بادی
خداوند نعم بادی خداوند عطا بادی
هوش مصنوعی: خداوند حرف میزند، بخشش میکند، نعمت میدهد و عطا میکند.
شفای هر غمی بادی و دفع هر بلا بادی
بزرگی را بقا بادی بقا را منتها بادی
هوش مصنوعی: هر غمی با وزش باد از بین میرود و هر بلا و مشکل با قدرت و بزرگی باد دفع میشود. نیروی باد باید پایدار باشد تا بقا و استمرار را به ارمغان آورد.
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی
ملک را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزی
هوش مصنوعی: به خاطر شایستگیهایی که دارد، روزانه جشنی برپا میشود و نوروزی است که یادآور بزرگی و شکوه پادشاهی در جهان است.