گنجور

شمارهٔ ۲۵ - همو راست

نوبهارآمدو بشکفت بیکبار جهان
بر سر افکندزمین هر چه گهر داشت نهان
تاز خواب خوش بگشاد گل سوری شم
لاله سرخ ببندد همی از خنده دهان
پرنیانها و پرندست کشیده همه باغ
عاشقان گاه بر این سایه دوان گاه بر آن
اندر آن هفته که بگذشت جهان پیر نمود
وندر این هفته جوانست کران تابه کران
من شنیدم که به ایام جوان پیر شود
نشنیدم که به یک هفته شود پیر جوان
من نگویم که می سرخ حلالست و مباح
گر بودورنه من این لفظ نیارم به زبان
گویم ار هرگز خواهی خوری امروز بخور
که دگر باره بدین روز رسیدن نتوان
خیز تا بر گل نو کوزگکی باده خوریم
پیش تا از گل ما کوزه کند دست زمان

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نوبهارآمدو بشکفت بیکبار جهان
بر سر افکندزمین هر چه گهر داشت نهان
هوش مصنوعی: بهار رسید و ناگهان همه چیز جوانه زد و شکوفه کرد. دنیا، با زیبایی و جلوه‌گری، زمین را پر از جواهراتی کرد که در دل خود پنهان داشت.
تاز خواب خوش بگشاد گل سوری شم
لاله سرخ ببندد همی از خنده دهان
هوش مصنوعی: وقتی خواب شیرینی به پایان می‌رسد، گل سرخی از خواب بیدار می‌شود و لاله‌ی قرمز لب‌هایش را از شادی می‌بندد.
پرنیانها و پرندست کشیده همه باغ
عاشقان گاه بر این سایه دوان گاه بر آن
هوش مصنوعی: در باغ عاشقان، پرچم‌ها و پرندگانی به اهتزاز درآمده‌اند؛ گاهی در سایه اینجا و گاهی در سایه آنجا در حال حرکت و رقص هستند.
اندر آن هفته که بگذشت جهان پیر نمود
وندر این هفته جوانست کران تابه کران
هوش مصنوعی: در هفته‌ای که گذشت، دنیا پیر و کهنه شد و در این هفته، همه‌جا جوان و پرانرژی است.
من شنیدم که به ایام جوان پیر شود
نشنیدم که به یک هفته شود پیر جوان
هوش مصنوعی: من شنیدم که فردی در دوران جوانی به پیرسالی می‌رسد، اما نشنیده‌ام که کسی در یک هفته بتواند جوانی‌اش را از دست بدهد و به پیرسالی برسد.
من نگویم که می سرخ حلالست و مباح
گر بودورنه من این لفظ نیارم به زبان
هوش مصنوعی: من نمی‌گویم که نوشیدن می حلال و مجاز است، اما اگر کسی بخواهد این حرف را بزند، من آن را به زبان نمی‌آورم.
گویم ار هرگز خواهی خوری امروز بخور
که دگر باره بدین روز رسیدن نتوان
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی امروز بخور چون ممکن است دیگر نتوانی به این روز برسید.
خیز تا بر گل نو کوزگکی باده خوریم
پیش تا از گل ما کوزه کند دست زمان
هوش مصنوعی: بیا بلند شو و با هم بر روی گل تازه‌ای باده بنوشیم؛ پیش از آنکه زمان، گلی از ما بسازد و ما را فراموش کند.