شمارهٔ ۱۷۸ - در تهنیت عید و مدح سلطان محمود غزنوی
ز بهر تهنیت عید بامداد پگاه
بر من آمد خورشید نیکوان از راه
چو چین کرته بهم بر شکسته جعد کشن
چو حلقه های زره پر گره دو زلف سیاه
نبیدنی به کف و هر دو رخ به رنگ نبید
دو تاه نی به دل و هر دو زلف کرده دوتاه
به قد تو گویی سرویست در میان قبای
به روی گفتی ماهیست بر نهاده کلاه
چو سرو بود و چو ماه و نه ماه بود و نه سرو
قبا نپوشد سرو و کله ندارد ماه
خجسته باشد روز کسی که دیده بود
خجسته روی بت خویش بامداد پگاه
اگرنبودی برمن خجسته دیدن او
خدای شاد نکردی مرا به دیدن شاه
یمین دولت ابوالقاسم آفتاب ملوک
امین ملت محمود شاه ملک پناه
بلند کرده، به دینار، کاخهای ولی
خراب کرده، به شمشیر، خانه بدخواه
نه بر کشیده او را فلک فرو فکند
نه راست کرده او را کند زمانه تباه
ز رادی و ز رحیمی همی پذیره شود
عطا و عفوش پیش سؤال و پیش گناه
شتابکار تر از باد وقت پاداشن
درنگ پیشه تر از کوه وقت باد افراه
ز بس عطا که دهد هر گهی نداند کس
عطای او را وقت و سخای او را گاه
کجا زهمت عالیش یاد خواهی کرد
به چشم عقل نماید ستاره اندر چاه
به هر زمین که خلافش بود نیار درست
ز هیچ باغ درخت و ز هیچ راغ گیاه
همه ملوک جهان دستبرد او دیدند
جهانیان ز هنرهای او شدند آگاه
شنیده ای که چه دیده ست رای زوو چه دید
شه مخالفت بیرای کم هش گمراه
تمام دانی، اگر چند من ز بیم ملال
به جهد و حیله سخن را همی کنم کوتاه
ز بس که زان دو سپاه بزرگ کافر کشت
عقیق رنگ شد اندر دیار هند گیاه
چنانکه تیغش برداشت زان لعینان سر
ز روی ناخن بیجاده بر ندارد کاه
زخون چشیدن شیر افکنان آن دو سپاه
بسان مردم می خواره مست شد روباه
بتان شکست فراوان وبت پرستان کشت
وز آنچه کرد نجسته ست جز رضای اله
به یک غزات قریب هزار پیل آورد
وزان گرفته به یک حمله سیصد و پنجاه
بسا سپاها کو یکتنه هزیمت کرد
مظفرا ملکا لااله الاالله
هزار لشکر جنگی شکست و لشکر او
به خواب نوشین اندر شده به لشکر گاه
ز خون دشمن اندر میان رزمگهش
بلند پیل نداند گذشت جز به شناه
زهول رزمگهش خانیان ترکستان
اگر کنند به کوه و به دشت ژرف نگاه
به کوه مرد نماید به چشمشان نخجیر
به دشت پیل نماید به چشمشان روباه
عجب نباشد اگر خدمتش ملوک کنند
که در پرستش او بر زمین نهند جباه
شهان به خدمت او از عوار پاک شوند
بر آن مثال که سیم نبهره اندر گاه
همیشه تا بود اندر فلک دوازده برج
چنانکه هست به سال اندرون دوازده ماه
معین دین نبی باد و پشت و بازوی حق
به تیغ ودولت مؤمن فزا و کافر کاه
دهد ولی ترا کردگار پاداشن
دهد عدوی ترا روزگار بادافراه
بزرگ باد به نام بزرگ او شش چیز
نگین و تاج و کلاه و سریر و مجلس و گاه
شمارهٔ ۱۷۷ - در مدح خواجه ابوسهل احمد بن حسن حمدوی گوید: سروی شنیده ای که بود ماه بار او ؟شمارهٔ ۱۷۹ - در مدح سلطان محمود بن سبکتگین غزنوی: با من به شابهار به سر برد چاشتگاه
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز بهر تهنیت عید بامداد پگاه
بر من آمد خورشید نیکوان از راه
هوش مصنوعی: در صبح روز عید، خورشید خوبان با نور و زیباییاش به سراغ من آمد تا آن را تبریک بگوید.
چو چین کرته بهم بر شکسته جعد کشن
چو حلقه های زره پر گره دو زلف سیاه
هوش مصنوعی: وقتی موهای مجعد و تکهتکه شدهام را به هم میزنم، شبیه زنجیرهای زرهی پر از گره و پیچ و تاب است که به دو طرف پشت سرم آویزان هستند.
نبیدنی به کف و هر دو رخ به رنگ نبید
دو تاه نی به دل و هر دو زلف کرده دوتاه
هوش مصنوعی: سروقدی زیبا و رنگهای شگفتانگیز بر چهرهاش، در دل من دو زلفش پیچیده و به هم گره خورده است.
به قد تو گویی سرویست در میان قبای
به روی گفتی ماهیست بر نهاده کلاه
هوش مصنوعی: تو را همچون سرو بلندی میدانم که در میانه لباس زیبا ایستادهای و چهرهات همچون ماهی است که کلاهی بر سر دارد.
چو سرو بود و چو ماه و نه ماه بود و نه سرو
قبا نپوشد سرو و کله ندارد ماه
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف دو شخصیت میپردازد؛ یکی به زیبایی و جذابیت شبیه به سرو و دیگری به لطافت و نازکی شبیه به ماه. به معنای دیگر، وقتی که فردی به زیبایی و کمالی مثل سرو و ماه دست مییابد، دیگر نیازی به زینت و آرایش ندارد. در واقع، جاذبهی طبیعی و ذاتی او به اندازهایست که هیچ زینتی نمیتواند آن را افزایش دهد.
خجسته باشد روز کسی که دیده بود
خجسته روی بت خویش بامداد پگاه
هوش مصنوعی: روز کسی مبارک و خوشحاله که در صبح زود چهره زیبا و دلنواز معشوقش را دیده باشد.
اگرنبودی برمن خجسته دیدن او
خدای شاد نکردی مرا به دیدن شاه
هوش مصنوعی: اگر تو در زندگیام نمیبودی و نتوانسته بودم او را به خوشحالی ببینم، خدای بزرگ، مرا با دیدن پادشاه شاد نکردی.
یمین دولت ابوالقاسم آفتاب ملوک
امین ملت محمود شاه ملک پناه
هوش مصنوعی: ابوالقاسم که ید قدرت و حمایت را دارد، همچون آفتاب برکشور و ملوک میتابد و محمود شاه، پناه و پشتیبان ملت است.
بلند کرده، به دینار، کاخهای ولی
خراب کرده، به شمشیر، خانه بدخواه
هوش مصنوعی: کسی که با پول و ثروت، کاخهای بزرگ میسازد، در عوض با نیرویی چون شمشیر، به دشمنان و بدخواهان ضربه میزند و خانهشان را نابود میکند.
نه بر کشیده او را فلک فرو فکند
نه راست کرده او را کند زمانه تباه
هوش مصنوعی: نه آسمان او را به بالا برد و نه زمانه او را به راست و درست به جلو برده است.
ز رادی و ز رحیمی همی پذیره شود
عطا و عفوش پیش سؤال و پیش گناه
هوش مصنوعی: از رحمت و بزرگواری خداوند، عطا و بخشش او به انسانها پیش از هر گونه سؤال و گناهی نازل میشود.
شتابکار تر از باد وقت پاداشن
درنگ پیشه تر از کوه وقت باد افراه
هوش مصنوعی: بیشتر از باد، برای رسیدن به پاداش، سریع حرکت کن و در عین حال مثل کوه، در برابر چالشها و زمان، ساکن و صبور باش.
ز بس عطا که دهد هر گهی نداند کس
عطای او را وقت و سخای او را گاه
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه هر بار بخششهای زیادی میدهد، هیچ کس نمیداند که او چه زمانی و چقدر سخاوتمندانه عطا میکند.
کجا زهمت عالیش یاد خواهی کرد
به چشم عقل نماید ستاره اندر چاه
هوش مصنوعی: به کجا میتوانی فکر کنی که اهمیت تلاش بزرگ را فراموش کنی؟ زیرا با نگاه عقل، مانند ستارهای که در چاهی قرار دارد، همه چیز روشن میشود.
به هر زمین که خلافش بود نیار درست
ز هیچ باغ درخت و ز هیچ راغ گیاه
هوش مصنوعی: در هر زمینی که با خواسته تو هماهنگ نیست، هیچ درختی از باغ و هیچ گیاهی از دشت نکار.
همه ملوک جهان دستبرد او دیدند
جهانیان ز هنرهای او شدند آگاه
هوش مصنوعی: همه پادشاهان دنیا تحت تأثیر قدرت و مهارت او قرار گرفتند و مردم همه جا از هنرهای او باخبر شدند.
شنیده ای که چه دیده ست رای زوو چه دید
شه مخالفت بیرای کم هش گمراه
هوش مصنوعی: شنیدهای که رای او چه تجربیاتی را پشت سر گذاشته و چه مشکلاتی را دیده است، شاهی که با مخالفت مواجه شده و در راه گمراهی قرار گرفته است.
تمام دانی، اگر چند من ز بیم ملال
به جهد و حیله سخن را همی کنم کوتاه
هوش مصنوعی: من هر چه میدانم، تو هم میدانی؛ ولی به خاطر نگرانی و دلهره، سعی میکنم با ترفندها سخن را مختصر ادا کنم.
ز بس که زان دو سپاه بزرگ کافر کشت
عقیق رنگ شد اندر دیار هند گیاه
هوش مصنوعی: به خاطر نبردهای شدید و کشتار زیادی که میان دو ارتش بزرگ صورت گرفت، رنگ خون در سرزمین هند به رنگ عقیق درآمده است.
چنانکه تیغش برداشت زان لعینان سر
ز روی ناخن بیجاده بر ندارد کاه
هوش مصنوعی: اگر تیغش را از دشمنان برگیرد، از روی ناخن هرگز کاه را برنمیدارد.
زخون چشیدن شیر افکنان آن دو سپاه
بسان مردم می خواره مست شد روباه
هوش مصنوعی: روباه، به دلیل آشوب و درگیری میان دو سپاه، به حالت مستی و گیجی افتاده است، گویی که از خون و رنج این جنگ به حالت نشئه درآمده است.
بتان شکست فراوان وبت پرستان کشت
وز آنچه کرد نجسته ست جز رضای اله
هوش مصنوعی: بتان آسیبهای زیادی دیدهاند و بتپرستان به قتل رسیدهاند. از آنچه انجام شده، جز خشنودی خداوند چیزی بدست نیامده است.
به یک غزات قریب هزار پیل آورد
وزان گرفته به یک حمله سیصد و پنجاه
هوش مصنوعی: به یک شکار بزرگ نزدیک به هزار فیل آوردند و از آن سوی با یک حمله، سیصد و پنجاه نفر را گرفتند.
بسا سپاها کو یکتنه هزیمت کرد
مظفرا ملکا لااله الاالله
هوش مصنوعی: بسیاری از سربازان به تنهایی توانستند مظفر، پادشاه را شکست دهند و فریاد برآوردند که هیچ خدای جز خدا وجود ندارد.
هزار لشکر جنگی شکست و لشکر او
به خواب نوشین اندر شده به لشکر گاه
هوش مصنوعی: هزاران سپاه جنگی در شکست و نابودی هستند، در حالی که لشکر او در آرامش و خواب خوش فرورفتهاند.
ز خون دشمن اندر میان رزمگهش
بلند پیل نداند گذشت جز به شناه
هوش مصنوعی: در میدان جنگ، فیل بزرگ فقط در آب میتواند عبور کند و نمیتواند از خون دشمن بگذرد.
زهول رزمگهش خانیان ترکستان
اگر کنند به کوه و به دشت ژرف نگاه
هوش مصنوعی: اگر خانهای ترکستان در میدان نبرد دست به کار شوند، باید به عمق کوه و دشت بنگرند.
به کوه مرد نماید به چشمشان نخجیر
به دشت پیل نماید به چشمشان روباه
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به نوعی تعبیر میکند که انسانها، با توجه به شرایط و اوضاع، میتوانند چیزها را به شکلهای متفاوت ببینند. به عبارتی، کسی که به کوه نگاه میکند، آن را بزرگ و استوار میبیند، در حالی که در دشت یک حیوان بزرگ مانند فیل، میتواند برایش به اندازهای کوچک مثل روباه به نظر برسد. این نشاندهندهٔ چگونگی تغییر درک و برداشت افراد نسبت به اطرافشان است.
عجب نباشد اگر خدمتش ملوک کنند
که در پرستش او بر زمین نهند جباه
هوش مصنوعی: خالی از شگفتی نیست اگر پادشاهان و سلاطین در برابر او تواضع کنند، چرا که در پرستش و عبادت او، انسانها به خاک میافتند و به زانو در میآیند.
شهان به خدمت او از عوار پاک شوند
بر آن مثال که سیم نبهره اندر گاه
هوش مصنوعی: پادشاهان به خاطر خدمت به او از ضایعات و آلودگیها پاک میشوند، مانند این که نقره در زمانی معین از ناخالصیها جدا میشود.
همیشه تا بود اندر فلک دوازده برج
چنانکه هست به سال اندرون دوازده ماه
هوش مصنوعی: در همواره، در آسمان دوازده برج وجود دارد و همانگونه که در سال دوازده ماه وجود دارد، این ساختار همیشه برقرار است.
معین دین نبی باد و پشت و بازوی حق
به تیغ ودولت مؤمن فزا و کافر کاه
هوش مصنوعی: شخص نبی به عنوان هدایتگر دین مقدس معرفی میشود و حمایتهای الهی در پشت او است. از قدرت و اعتماد مؤمنان به دین افزوده میشود و در برابر کافران، قدرت ایمان و اراده مؤمنان بیشتر میشود.
دهد ولی ترا کردگار پاداشن
دهد عدوی ترا روزگار بادافراه
هوش مصنوعی: خداوند به تو پاداش میدهد، اما روزگار به دشمنان تو سختی و مشکل میآورد.
بزرگ باد به نام بزرگ او شش چیز
نگین و تاج و کلاه و سریر و مجلس و گاه
هوش مصنوعی: به نام بزرگ او گرامی باد. شش چیز که ارزشمند و مهم هستند عبارتند از: نگین، تاج، کلاه، تخت، مجلس و مکان.