گنجور

شمارهٔ ۱۱ - در صفت گوی بازی سلطان و مهمان شدنش بخانه یکی از فرزندان

ای فعل تو ستوده و گفتارهات راست
دایم ترا بفضل و بآزادگی هواست
از کوشش تو شاه، بهر جای هیبتست
وز بخشش تو میر بهر خانه یی نواست
فضل ترا همی نبود منتهی پدید
آنرا که از شماره برون شد چه منتهاست
چوگان زدی بشادی با بندگان خویش
چوگان زدن ز خلق جهان مر ترا سزاست
گوی ترا ستاره نیایش کندهمی
گوید که قدر و منزلت و مرتبت تراست
من خواهمی که چون تو بمیدان شتابمی
کانجای جای مرتبت و عز و کبریاست
گر اختیار مابود آنجای جای ماست
آنجایگاه بودن ما نه بدست ماست
گوی تو بر ستاره شرف دارد ای امیر
گوی به از ستاره، به جز مر ترا کراست
این جاه و این شرف ز تو گوی ترا فزود
تو آگهی که این سخن بنده است راست
پیدا بود که گوی ترا تا کجاست قدر
پیدا بود که گوی ترا تا کجا بهاست
گویی بخدمت تو بدین جایگه رسید
گو را بر آسمان سخن افتاد و نام خاست
گرماکه بندگان تو باشیم بگذریم
از آسمان بمنزلت و مرتبت رواست
آنکس که بنده تو شد ای شاه بنده نیست
آنکس که بنده تو شد ای شاه پادشاست
ای میزبان لشکر سلطان و آن خویش
امروز میزبان چو تو اندر جهان کجاست
مهمان تو به خوان تو برحق گمان برد
گوید که از خدای مرا این شرف عطاست
چون بنگرد بزرگی بیند بدست چپ
چون بنگرد سعادت بیند بدست راست
تا این سمای روی گشاده نه چون زمی است
تا این زمین باز کشیده نه چون سماست
اندر جهان تو باش او پدر میزبان خلق
کاین عادت از ملوک جهان خاصه شماست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای فعل تو ستوده و گفتارهات راست
دایم ترا بفضل و بآزادگی هواست
هوش مصنوعی: تو به خاطر اعمال خوبت مورد ستایش قرار گرفته‌ای و سخنانت همیشه حقیقت دارد. فضل و آزادگی تو باعث این همه تحسین شده است.
از کوشش تو شاه، بهر جای هیبتست
وز بخشش تو میر بهر خانه یی نواست
هوش مصنوعی: از تلاش و کوشش تو، شکوه و عظمت به هر جا رسیده است و به خاطر بخشش‌های تو، در هر خانه‌ای آواز و خوشی وجود دارد.
فضل ترا همی نبود منتهی پدید
آنرا که از شماره برون شد چه منتهاست
هوش مصنوعی: اگر کسی از شمارش و تعداد خارج شده باشد، نشان‌دهنده این است که فضیلت و خوبی‌اش به‌طور واضح و روشن نمایان می‌شود و نیازی به حد و مرز ندارد.
چوگان زدی بشادی با بندگان خویش
چوگان زدن ز خلق جهان مر ترا سزاست
هوش مصنوعی: تو با بندگان خود شادمانی کرده‌ای و به بازی چوگان مشغولی، پس این بازی کردن با خلق و مردم جهان برای تو شایسته و مناسب است.
گوی ترا ستاره نیایش کندهمی
گوید که قدر و منزلت و مرتبت تراست
هوش مصنوعی: ستاره‌ها برای تو دعا می‌کنند و به تو می‌گویند که دارای چه ارزش و مرتبه بالایی هستی.
من خواهمی که چون تو بمیدان شتابمی
کانجای جای مرتبت و عز و کبریاست
هوش مصنوعی: من می‌خواهم مانند تو به میدان بیفتم و در آنجا جایگاه و مقام بلند و بزرگی داشته باشم.
گر اختیار مابود آنجای جای ماست
آنجایگاه بودن ما نه بدست ماست
هوش مصنوعی: اگر اختیار با ما بود، آنجا که هستیم جای ماست، اما بودن ما در آنجا به دست خود ما نیست.
گوی تو بر ستاره شرف دارد ای امیر
گوی به از ستاره، به جز مر ترا کراست
هوش مصنوعی: ای امیر، تو دارای ارزشی بیشتر از ستاره‌ها هستی. گوی، به معنای سنگ قیمتی، از ستاره بهتر است و هیچ کس جز تو شایسته این مقام نیست.
این جاه و این شرف ز تو گوی ترا فزود
تو آگهی که این سخن بنده است راست
هوش مصنوعی: این مقام و فضیلت که به تو افزوده شده، از خود تو سرچشمه می‌گیرد. تو هم می‌دانی که این حرف، حقیقتی است که من به عنوان یک زیر دست بیان می‌کنم.
پیدا بود که گوی ترا تا کجاست قدر
پیدا بود که گوی ترا تا کجا بهاست
هوش مصنوعی: این بیت می‌گوید که به وضوح مشخص است که ارزش و ظرفیت تو تا کجا است. یعنی توانایی‌ها و قابلیت‌هایت به خوبی قابل تشخیص است و این موضوع به روشنی نمایان است.
گویی بخدمت تو بدین جایگه رسید
گو را بر آسمان سخن افتاد و نام خاست
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که من در این مکان به خدمت تو رسیده‌ام. مانند اینکه سخن به آسمان رفته و نامی بلند برآورده است.
گرماکه بندگان تو باشیم بگذریم
از آسمان بمنزلت و مرتبت رواست
هوش مصنوعی: اگر ما بندگان تو باشیم، پس عبور از آسمان و جایگاه و مقام برتر برای ما جایز است.
آنکس که بنده تو شد ای شاه بنده نیست
آنکس که بنده تو شد ای شاه پادشاست
هوش مصنوعی: کسی که خود را به تو می‌سپارد، ای پادشاه، در واقع بنده نیست؛ بلکه او کسی است که در مقام پادشاهی تو را ارج می‌نهد و به تو افتخار می‌کند.
ای میزبان لشکر سلطان و آن خویش
امروز میزبان چو تو اندر جهان کجاست
هوش مصنوعی: ای میزبان لشکر سلطان و آن خویش، امروز کجا در دنیا کسی مانند تو وجود دارد که همچون تو از مهمان‌نوازی برخوردار باشد؟
مهمان تو به خوان تو برحق گمان برد
گوید که از خدای مرا این شرف عطاست
هوش مصنوعی: مهمان تو وقتی به سفره‌ات می‌نشیند، به درستی فکر می‌کند که این جایگاه و احترام از طرف خداوند به او داده شده است.
چون بنگرد بزرگی بیند بدست چپ
چون بنگرد سعادت بیند بدست راست
هوش مصنوعی: وقتی به دور و برش نگاه می‌کند، از دست چپ خود بزرگی و عظمت را می‌بیند و وقتی به سمت راست می‌نگرد، خوشبختی و سعادت را مشاهده می‌کند.
تا این سمای روی گشاده نه چون زمی است
تا این زمین باز کشیده نه چون سماست
هوش مصنوعی: تا زمانی که آسمان با زیبایی گشوده است، مانند زمین نیست و تا زمانی که زمین گسترده است، شبیه آسمان نیست.
اندر جهان تو باش او پدر میزبان خلق
کاین عادت از ملوک جهان خاصه شماست
هوش مصنوعی: در این دنیا تو باید همچون پدری برای مهمانان مردم باشی، زیرا این رفتار از خصایص شاهان و افراد بزرگ است.