شمارهٔ ۱
ز آشنایان آن قدر رنج و الم دیدم که نیست
میل آن اکنون که با خود نیز باشم آشنا
دل خراش و جان عنا بیند از ایشان گوئیا
هست یک نصف از خراش دل دگر نصف از عنا
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز آشنایان آن قدر رنج و الم دیدم که نیست
میل آن اکنون که با خود نیز باشم آشنا
هوش مصنوعی: من از آشنایان آنقدر رنج و درد کشیدهام که اکنون دیگر تمایلی به نزدیکی و آشنایی حتی با خودم نیز ندارم.
دل خراش و جان عنا بیند از ایشان گوئیا
هست یک نصف از خراش دل دگر نصف از عنا
هوش مصنوعی: دل انسان از درد و غم و رنج پر شده و انگار که نیمی از این درد به خاطر جراحات عاطفی و نیمی دیگر به خاطر ناز و عشوههای محبوب است.