شمارهٔ ۳۸ - در طور خواجه
از می طلوع کرد چو در ساغر آفتاب
عکس تو آفتاب دگر شد در آفتاب
بین روی ساقی و می روشن که خلق را
سوزند نوع دیگر از اینها هر آفتاب
شب ز آفتاب روی تو و آفتاب می
بزمم چو روز شد چه کنم دیگر آفتاب؟
خوش عالمی است دیر که طاقش بود سپهر
آنجا به دور لمعه می احمر آفتاب
باشد دهان خم ز می روشن ای حکیم
در گنج تیره میکده را انور آفتاب
ز نهار کآفتاب قدح را نهفته دار
تا سایرست بر فلک اخضر آفتاب
از شمع می فروغ شبستان بزم ده
پنهان کند چو در تتق شب سر آفتاب
زان سان که ماه تیره بود آفتاب هست
در بزم شاه تیره ز جام زر آفتاب
سلطان حسین خسرو غازی که بندگانش
سایند از علو مکان سر بر آفتاب
فانی ز درد جام مِیَت باد بهرهمند
کز نور رأی فیض رساند بر آفتاب
شمارهٔ ۳۷ - تتبع خواجه سلمان: در چمن گل را نظاره کردم از روی حبیبشمارهٔ ۳۹ - در طور خواجه: بهر عمر جاودان شد هر که را چیزی سبب
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از می طلوع کرد چو در ساغر آفتاب
عکس تو آفتاب دگر شد در آفتاب
هوش مصنوعی: به هنگام طلوع آفتاب، وقتی که نور آن در ساغر (جام) میافتد، تصویر تو به گونهای میدرخشد که انگار آفتاب دیگری در کنار آفتاب اصلی پدید آمده است.
بین روی ساقی و می روشن که خلق را
سوزند نوع دیگر از اینها هر آفتاب
هوش مصنوعی: بین زیبایی ساقی و شراب روشن، نوعی دیگر از نور و روشنی وجود دارد که میتواند جانها را بسوزاند، همچون آفتابی متفاوت.
شب ز آفتاب روی تو و آفتاب می
بزمم چو روز شد چه کنم دیگر آفتاب؟
هوش مصنوعی: وقتی که در شب، چهرهی تو چون آفتاب درخشنده است و من در جشن و سرورم، صبح که میشود، چه میتوانم بکنم که دیگر آفتاب این زیبایی را ندارد؟
خوش عالمی است دیر که طاقش بود سپهر
آنجا به دور لمعه می احمر آفتاب
هوش مصنوعی: در جایی که آسمان به زیبایی و رنگ روشن میدرخشد، ایجاد یک فضای خوشایند و دلپذیر با نور طلایی آفتاب، گویای زیبایی و دلانگیزی آن مکان است.
باشد دهان خم ز می روشن ای حکیم
در گنج تیره میکده را انور آفتاب
هوش مصنوعی: ای حکیم، با لبهایی که از شراب روشن خمیده شده است، در این گنج نهفته در میکده، نوری شبیه آفتاب و روشنی را مشاهده کن.
ز نهار کآفتاب قدح را نهفته دار
تا سایرست بر فلک اخضر آفتاب
هوش مصنوعی: با ظهور خورشید، جام را پنهان کن تا زمانی که آفتاب در آسمان سبز رنگش باقی است.
از شمع می فروغ شبستان بزم ده
پنهان کند چو در تتق شب سر آفتاب
هوش مصنوعی: شمع به آرامی نور شب را در مهمانی پنهان میکند، همانطور که هنگام شب، خورشید از دیدگان پنهان میشود.
زان سان که ماه تیره بود آفتاب هست
در بزم شاه تیره ز جام زر آفتاب
هوش مصنوعی: در آنجا که ماه در تاریکی است، آفتاب در میانسالی تاریکی مجالس پادشاه، از جام زر درخشندگی میبخشد.
سلطان حسین خسرو غازی که بندگانش
سایند از علو مکان سر بر آفتاب
هوش مصنوعی: سلطان حسین، فرمانروای بزرگ و دلیر، که بندگانش از مقام و جایگاه بالای او به احترام و افتخار در روشنایی آفتاب سر خم میکنند.
فانی ز درد جام مِیَت باد بهرهمند
کز نور رأی فیض رساند بر آفتاب
هوش مصنوعی: از شدت درد، بادهات را بنوش و بهرهمند شو، زیرا که نور خرد و فهم، مانند نوری که بر آفتاب میتابد، میتواند به تو خوشبختی و نعمت بدهد.