شمارهٔ ۹ - قطعه
شاها همه شاهان را شاهی به هنرمندی
بنیاد شهنشاهی محکم تو درافکندی
هر جا که تو کوشیدی، خصمان قوی دیدی
بیخ همه ببریدی تخم همه برکندی
بس دشمن پر دستان، کز تیغ تو شد بیجان
بس لشگر بی پایان، کز هم تو پراکندی
نصرت ز تو پیدا شد، ملک از تو مهیا شد
الحق به تو زیبا شد، شاهی و خداوندی
اصل تو بدایع را، چون چرخ طبایع را
اجرام و طلایع را، شاهی تو نه فرزندی
رنج آید و مسکینی، کاری که تو نگزینی
کفر آرد و بی دینی، چیزی که تو نپسندی
چون طبع تو را آخر، در طبع نشد ظاهر
زین رتبت و این خاطر شد حاصل خرسندی
شمارهٔ ۸ - آغاز بداندیشی، فرجام گرفتاری: شاهی که بدو نازد شاهی به جهانداریشمارهٔ ۱۰ - مطایبه: بادا همه ساله ذخرة الدین
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.