گنجور

شمارهٔ ۱

جان را هوای روی تو بر جای جان نشست
مهر توام درون دل مهربان نشست
گنج روان توئی و بهر تار موی تو
مار شکنج بر سر گنج روان نشست
هر دل که از کنار تو برخاست یک زمان
جان داد و از میان جهان بر کران نشست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جان را هوای روی تو بر جای جان نشست
مهر توام درون دل مهربان نشست
هوش مصنوعی: عشق و دلبستگی به چهره‌ی تو، روح مرا پر کرده و محبت تو در قلب مهربانم سکونت دارد.
گنج روان توئی و بهر تار موی تو
مار شکنج بر سر گنج روان نشست
هوش مصنوعی: تو همان گنج باارزش هستی و نیکویی که به خاطر تو، مار دراز و خطرناکی بر سر گنج تو نشسته و خود را به سختی پیچیده است.
هر دل که از کنار تو برخاست یک زمان
جان داد و از میان جهان بر کران نشست
هوش مصنوعی: هر دلی که برای مدتی از تو دور شد، جانش را از دست داد و این درد و جدایی را به کناری گذاشت.