گنجور

شمارهٔ ۴۵

آه که‌امشب دیده‌ام خوابی که می‌سوزد مرا
خورده‌ام جایی می نابی که می‌سوزد مرا
می‌تپد در خون دل بی‌صبر و یادم می‌دهد
هردم از گلگشت مهتابی که می‌سوزد مرا
صحبت گرمی که دارد سر‌گرانم همچو شمع
دیده‌ام ز‌آن ترکْ آدابی‌، که می‌سوزد مرا
آه از آن جادو که چون می‌آورد لب در فسون
نکته‌ای می‌گوید از بابی که می‌سوزد مرا
تشنه بودم بر لب آب و نخوردم جرعه‌ای
دارم اکنون در جگر تابی که می‌سوزد مرا
از کجا برخاستی امروز سرو من که باز
دارد آن روی چو گل آبی که می‌سوزد مرا
در نماز عاشقی شب‌ها فغانی تا به روز
حالتی دارد به محرابی که می‌سوزد مرا

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آه که‌امشب دیده‌ام خوابی که می‌سوزد مرا
خورده‌ام جایی می نابی که می‌سوزد مرا
هوش مصنوعی: امشب خواب عجیبی دیده‌ام که مثل آتش درونم را می‌سوزاند. من در جایی از شراب ناب برخورد کرده‌ام که باز هم مرا می‌سوزاند.
می‌تپد در خون دل بی‌صبر و یادم می‌دهد
هردم از گلگشت مهتابی که می‌سوزد مرا
هوش مصنوعی: دل من از دلتنگی می‌تپد و با هر ضربه‌ای یادآوری می‌کند از زیبایی‌های شب که مانند تابش مهتاب است و در عین حال باعث آزار من می‌شود.
صحبت گرمی که دارد سر‌گرانم همچو شمع
دیده‌ام ز‌آن ترکْ آدابی‌، که می‌سوزد مرا
هوش مصنوعی: گفتگو و سخن گرم و دوستانه‌ای که او دارد، برای من مانند شعله‌ی شمع است. من این ویژگی خاص را از آن شخص می‌بینم که مرا می‌سوزاند و آسیب می‌زند.
آه از آن جادو که چون می‌آورد لب در فسون
نکته‌ای می‌گوید از بابی که می‌سوزد مرا
هوش مصنوعی: ای کاش از آن جادوگری که وقتی می‌آید، با لب‌هایش جملاتی سحرآمیز می‌گوید، خبری داشتم؛ جملاتی که مرا به یاد دردی می‌اندازد که در دل دارم و روح مرا می‌سوزاند.
تشنه بودم بر لب آب و نخوردم جرعه‌ای
دارم اکنون در جگر تابی که می‌سوزد مرا
هوش مصنوعی: زمانی که بر کنار آب قرار داشتم و تشنه بودم، اما جرعه‌ای از آن نخوردم. حالا در دل خود، دردی دارم که مانند آتش می‌سوزاند و عذابم می‌دهد.
از کجا برخاستی امروز سرو من که باز
دارد آن روی چو گل آبی که می‌سوزد مرا
هوش مصنوعی: امروز کجا بودی که دوباره به سمت من برگشتی، ای سرو که زیبایی‌ات مرا می‌سوزاند مانند گلی که آبش می‌کوشد.
در نماز عاشقی شب‌ها فغانی تا به روز
حالتی دارد به محرابی که می‌سوزد مرا
هوش مصنوعی: در شب‌ها، هنگام عشق و عبادت، صدای عشق من اوج می‌گیرد و تا صبح حالتی خاص دارم در جایی که به خاطر محبت می‌سوزم.