گنجور

شمارهٔ ۳۷۷

پروانه یی که رنجد از درد و داغ مردم
باید که پر نگردد گرد چراغ مردم
گل در کنار بخشد بوی مراد آری
بی برگ را چه حاصل از گشت باغ مردم
نزدیک شد که عاشق جام مراد گیرد
از دور چند بیند می در ایاغ مردم
چندانکه بیشتر شد سودای من ز زلفت
نگرفت یکسر مو جا در دماغ مردم
غیرت مبر فغانی بر عشرت حریفان
بر هم نمیتوان زد کنج فراغ مردم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پروانه یی که رنجد از درد و داغ مردم
باید که پر نگردد گرد چراغ مردم
هوش مصنوعی: پروانه‌ای که از درد و سوز دل مردم ناراحت است، نباید به دور چراغ‌های مردم بچرخد.
گل در کنار بخشد بوی مراد آری
بی برگ را چه حاصل از گشت باغ مردم
هوش مصنوعی: گل کنار هم قرار دارد و عطر خوشی را منتشر می‌کند، اما بدون برگ، چه فایده‌ای دارد که در باغ دیوانه‌ها وجود داشته باشد؟
نزدیک شد که عاشق جام مراد گیرد
از دور چند بیند می در ایاغ مردم
هوش مصنوعی: عاشق به عشق خود نزدیک می‌شود تا از آنچه آرزو دارد بهره‌مند شود، اما از فاصله‌ای دور به نظاره‌ی دیگران نشسته است که چگونه در دنیای خود غرق در لذت هستند.
چندانکه بیشتر شد سودای من ز زلفت
نگرفت یکسر مو جا در دماغ مردم
هوش مصنوعی: هرچه بیشتر به دلم عشق تو بگیرد، موهای تو به اندازه‌ای در ذهن مردم جا نمی‌گیرد.
غیرت مبر فغانی بر عشرت حریفان
بر هم نمیتوان زد کنج فراغ مردم
هوش مصنوعی: غیرت خود را کنار بگذار و بر شادی دیگران حسادت نکن، زیرا در زمان آرامش و آسایش مردم نمی‌توان به راحتی از آنها انتقاد کرد.