گنجور

شمارهٔ ۳۷۵

دلم صد پاره و نقش تو در هر پاره‌ای دارم
ز چاک سینه در هر پاره‌ای نظاره‌ای دارم
فلک صد بار اگر در آب و خاکم تخم غم کارد
برآیم خوش به او من هم دل خود کاره‌ای دارم
جواب نامه کز جانان رسید این بود مضمونش
که من بر هر سر سنگی چو تو آواره‌ای دارم
ره و رسم پریشانی به از من کس نمی‌داند
که دل در حلقهٔ زلف پری‌رخساره‌ای دارم
هزاران چاره ضایع گشت و یک دردم نشد ساکن
کنون درد دگر از پهلوی هر چاره‌ای دارم
گریبان چاک و مست و حلقهٔ زلف صنم در دست
چنین معشوق عاشق‌پیشه میخواره‌ای دارم
جگر صد چاک دارم بر سر هر پاره‌ای داغی
اگر زین چرخ نیلی آرزوی پاره‌ای دارم
منم آن لالهٔ خودرو که دور از نوبهار خود
تنه در سایهٔ کوهی و سر در خاره‌ای دارم
چراغ پاسبان کوی را مانم درین شب‌ها
که صحبت چون فغانی با مه عیاره‌ای دارم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلم صد پاره و نقش تو در هر پاره‌ای دارم
ز چاک سینه در هر پاره‌ای نظاره‌ای دارم
هوش مصنوعی: دل من به شدت آشفته و غمگین است و در هر گوشه‌اش تصویر تو نقش بسته است. از دل زخمی‌ام در هر بخش، نگاهی به تو دارم.
فلک صد بار اگر در آب و خاکم تخم غم کارد
برآیم خوش به او من هم دل خود کاره‌ای دارم
هوش مصنوعی: اگر آسمان هزار بار هم مرا در خاک و آب غمگین کند، من باز هم خوشحالم، چون دلم با خودم است و می‌توانم بر غم‌هایم غلبه کنم.
جواب نامه کز جانان رسید این بود مضمونش
که من بر هر سر سنگی چو تو آواره‌ای دارم
هوش مصنوعی: جواب نامه‌ای که از محبوب رسید این بود: مضمونش این بود که من در هر گوشه‌ای و بر روی هر سنگی، کسی مانند تو را سرگردان دارم.
ره و رسم پریشانی به از من کس نمی‌داند
که دل در حلقهٔ زلف پری‌رخساره‌ای دارم
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌داند که من چقدر در درد و اندوه غرق هستم، زیرا دل من به زیبایی و زلف آن دختری شگفت‌انگیز وابسته است.
هزاران چاره ضایع گشت و یک دردم نشد ساکن
کنون درد دگر از پهلوی هر چاره‌ای دارم
هوش مصنوعی: هزاران راه حل و کوشش برای رفع مشکل خودم را امتحان کردم، اما هیچ یک از آن‌ها نتیجه نداد. حالا نیز یک درد جدید به‌وجود آمده و در کنار همه راه‌های قبلی، مشکل جدیدی دارم.
گریبان چاک و مست و حلقهٔ زلف صنم در دست
چنین معشوق عاشق‌پیشه میخواره‌ای دارم
هوش مصنوعی: من در چنگال عشق معشوقی هستم که در حال مستی و شیدایی با گریبان چاک و حلقهٔ زلفش به سر میبرم.
جگر صد چاک دارم بر سر هر پاره‌ای داغی
اگر زین چرخ نیلی آرزوی پاره‌ای دارم
هوش مصنوعی: من دل شکسته‌ای دارم و بر اثر هر زخم یا درد، نشانی به جا مانده است. اگر چه از این دنیا و سختی‌های آن امیدی ندارم، اما هنوز آرزوی رسیدن به چیزی خاص را در دل دارم.
منم آن لالهٔ خودرو که دور از نوبهار خود
تنه در سایهٔ کوهی و سر در خاره‌ای دارم
هوش مصنوعی: من همان لاله‌ای هستم که بدون توجه به فصل بهار، در سایه‌ی کوهی رشد کرده‌ام و سرم در میان خارهاست.
چراغ پاسبان کوی را مانم درین شب‌ها
که صحبت چون فغانی با مه عیاره‌ای دارم
هوش مصنوعی: در این شب‌ها مانند چراغی که در کوچه نگهبانی می‌دهد، من نیز در گفتگوهایی مانند فغان، با ماه زیبا هستم.