شمارهٔ ۳۵۵
دل از عیش جهان کندیم و ذوق بادهٔ نابش
نمیارزد به ظلم شحنهٔ شب گشت مهتابش
دلی کز روشنی هر ذرهاش صد شبچراغ ارزد
چرا بهر شراب تلخ اندازم به غرقابش
چه شکر بخت خود گویم چو دیدم بر قرار اینجا
فروغ بزم عشرت با فراغ کنج محرابش
چه عیش از مستی یک ساعت شب، تیرهروزان را
که آتش از غم فردا بود در جامهٔ خوابش
دلی باید چو کوهی دیدهای باید چو دریایی
که با خورشیدرویی چون نشینی آوری تابش
به جام زر توان خوردن شراب لعل با خوبان
چه سازد عاشق بیخان و مان چون نیست اسبابش
مپنداری که با مغزست نقل مجلس گردون
هزار افسون و نیرنگست در بادام و عنابش
مشو سرگرم اگر بخشد سپهرت خلعت خورشید
که تیزی سنان دارد سر هر موی سنجابش
فغانی چون دلت سیری ندارد از می و ساقی
به اصلاحش چه میکوشی بیفگن تا برد آبش
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل از عیش جهان کندیم و ذوق بادهٔ نابش
نمیارزد به ظلم شحنهٔ شب گشت مهتابش
هوش مصنوعی: ما از خوشیهای دنیا دل بریدهایم و لذت شراب خالصش برای ما ارزش کمتری دارد نسبت به ظلم و ستمی که نگهبان شب بر ما میکند، حتی اگر روشنایی ماه شب را داشته باشد.
دلی کز روشنی هر ذرهاش صد شبچراغ ارزد
چرا بهر شراب تلخ اندازم به غرقابش
هوش مصنوعی: دل من که به نور و روشنیاش میتواند بهاندازهی صد شبچراغ ارزش داشته باشد، چرا باید به خاطر شراب تلخ، آن را به خطر بیندازم و در مشکلات غرق کنم؟
چه شکر بخت خود گویم چو دیدم بر قرار اینجا
فروغ بزم عشرت با فراغ کنج محرابش
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم خوشحالیام را ابراز کنم وقتی که در این مکان، نور و زیبایی جشن عشق و شادی را در کنار آرامش محراب مشاهده میکنم؟
چه عیش از مستی یک ساعت شب، تیرهروزان را
که آتش از غم فردا بود در جامهٔ خوابش
هوش مصنوعی: چه خوشی و شادیای در یک ساعت شب از مستی وجود دارد، در حالی که افراد بدبخت به دلیل غم فردا، آتش نگرانی را در خواب خود تحمل میکنند.
دلی باید چو کوهی دیدهای باید چو دریایی
که با خورشیدرویی چون نشینی آوری تابش
هوش مصنوعی: برای داشتن دل بزرگ و استواری چون کوه، باید نگاهی عمیق و وسیع مانند دریا داشته باشی. اگر چنین ویژگیهایی را در خود پرورش دهی، میتوانی مانند خورشید بر دیگران تأثیر بگذاری و روشنی و گرما به آنها ببخشی.
به جام زر توان خوردن شراب لعل با خوبان
چه سازد عاشق بیخان و مان چون نیست اسبابش
هوش مصنوعی: وقتی شراب خوشمزه از یک جام زیبا نوشیده میشود، آیا برای عاشق بیخانمان و تهیدست که امکانات این کار را ندارد، چه فرقی میکند؟
مپنداری که با مغزست نقل مجلس گردون
هزار افسون و نیرنگست در بادام و عنابش
هوش مصنوعی: نپندار که گردونهی آسمان فقط با عقل و تدبیر میچرخد، بلکه در آن هزاران تزویر و فریب نهفته است که در میوههایی همچون بادام و عناب پنهان شدهاند.
مشو سرگرم اگر بخشد سپهرت خلعت خورشید
که تیزی سنان دارد سر هر موی سنجابش
هوش مصنوعی: اگر آسمان تو را به روزی پر نور و با زندگی خوشحال کند، فریب این زیباییها را نخور؛ چرا که در هر زیبایی، ممکن است خطراتی نهفته باشد.
فغانی چون دلت سیری ندارد از می و ساقی
به اصلاحش چه میکوشی بیفگن تا برد آبش
هوش مصنوعی: چرا در تلاش برای اصلاح و بهبود چیزی هستی که دل تو همیشه تشنه است؟ تنها کافی است که به دنبال راهی برای تأمین نیازهای واقعیات باشی و از آنچه که تو را سیراب میکند، بهرهمند شوی.