شمارهٔ ۲۱۵
نظاره ی روی تو بسی خانه سیه کرد
آتش کند این کار که آن روی چو مه کرد
ما را ز تماشای تو صد گونه سیاست
آن چین جبین و شکن طرف کله کرد
تنها چه کند آنکه همه عمر ترا دید
در آینه آن دیده بهر سو که نگه کرد
امشب من دیوانه در آن بزم نبودم
آه از چه کشید آن مه و بر حال که وه کرد
فریاد از آنروز که جویند و نیابند
سرهای عزیزان که لگدکوب سپه کرد
زان نخل جوان تا چه شود روزی عاشق
باری بهواداری او عمر تبه کرد
نزدیکتر از سایه به او بود فغانی
بس دور فتادست ندانم چه گنه کرد
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نظاره ی روی تو بسی خانه سیه کرد
آتش کند این کار که آن روی چو مه کرد
هوش مصنوعی: نگاه کردن به چهرهی تو، خانهی دل را پر از غم و سیاهی کرده است؛ این آتشسوزی که به بار آورده، ناشی از زیبایی چهرهی توست که مانند ماه میدرخشد.
ما را ز تماشای تو صد گونه سیاست
آن چین جبین و شکن طرف کله کرد
هوش مصنوعی: ما به خاطر تماشای تو شگفتزدهایم؛ چینها و انحناهای پیشانی و موهایت ما را با تدبیر و سیاستهای مختلف به وجد میآورد.
تنها چه کند آنکه همه عمر ترا دید
در آینه آن دیده بهر سو که نگه کرد
هوش مصنوعی: چه برسر کسی میآید که تمام عمرش را صرف تماشای تو کرده و هر بار که به دور و برش نگاه کرده، فقط وجه تو را در آینه دیده است؟
امشب من دیوانه در آن بزم نبودم
آه از چه کشید آن مه و بر حال که وه کرد
هوش مصنوعی: امشب من به میهمانی نبودم و نمیدانم آن معشوق چه غمهایی کشید و چطور به حال خود نالید.
فریاد از آنروز که جویند و نیابند
سرهای عزیزان که لگدکوب سپه کرد
هوش مصنوعی: از آن روزی که عزیزان ما را دنبال کردند و پیدا نکردند، حتماً فریاد و آه و نالهای بلند خواهد شد. این از زمانی است که دیگران بر آن عزیزان ظلم و ستم کردند و آنها را زیر پا گذاشتند.
زان نخل جوان تا چه شود روزی عاشق
باری بهواداری او عمر تبه کرد
هوش مصنوعی: از آن درخت نخل جوان چه بسا روزی عاشق شود و در این عشق عمر خود را هدر کند.
نزدیکتر از سایه به او بود فغانی
بس دور فتادست ندانم چه گنه کرد
هوش مصنوعی: فغانی که همیشه نزدیکتر از سایه به او بود، حالا از او بسیار دور افتاده است و نمیدانم چه خطایی کرده که به این حال درآمده.

بابافغانی