گنجور

شمارهٔ ۱۸۶

پیش لبت که مرد که هم از تو جان ندید
یک آفریده از تو مسیحا زیان ندید
جاوید کام ران که تویی در ریاض دهر
گلدسته یی که آفت باد خزان ندید
فردا جواب نقد کدام آرزو دهد
عاشق که هیچگونه مراد از جهان ندید
باور که می کند که مرا رفتن تو کشت
از خون چو کس بدامن پاکت نشان ندید
کی در دلش گذشت که سوز من از کجاست
دشمن که آتشم زد و داغ نهان ندید
کس را چه انفعال، مرا طعن می کشد
آسوده را چه درد که زخم زبان ندید
نگرفت در پناه خودم زاغ هم ز ننگ
کرگس چه عیبها که درین استخوان ندید
تا چشم باز کرد فغانی بدان کمر
خود را به هیچ شکل دگر در میان ندید

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پیش لبت که مرد که هم از تو جان ندید
یک آفریده از تو مسیحا زیان ندید
هوش مصنوعی: در برابر لب‌های تو، کسی جان خود را از دست داد، اما هیچ موجودی از دست تو به دلیل محبت و مهرت آسیب ندید.
جاوید کام ران که تویی در ریاض دهر
گلدسته یی که آفت باد خزان ندید
هوش مصنوعی: جاوید کام را به دست آور که تو همانند یک گلدسته در باغ زندگی هستی که هیچگاه تحت تأثیر بادهای سرد پاییزی قرار نگرفته‌ای.
فردا جواب نقد کدام آرزو دهد
عاشق که هیچگونه مراد از جهان ندید
هوش مصنوعی: فردا چه پاسخی برای آرزوهای کدام عاشق خواهد داشت، در حالی که او هیچ هدف و خواسته‌ای از دنیا ندیده است؟
باور که می کند که مرا رفتن تو کشت
از خون چو کس بدامن پاکت نشان ندید
هوش مصنوعی: کسی که فکر می‌کند رفتن تو باعث مرگ من شده، در حالی که هیچ نشانه‌ای از خون در دامن پاکت ندیده است.
کی در دلش گذشت که سوز من از کجاست
دشمن که آتشم زد و داغ نهان ندید
هوش مصنوعی: کیست که در دلش این فکر خطور کرده که بداند من از چه چیزی رنج می‌برم؟ این دشمنی که مرا سوزانده، نه درد من را دیده و نه نشان پنهانم را.
کس را چه انفعال، مرا طعن می کشد
آسوده را چه درد که زخم زبان ندید
هوش مصنوعی: هیچ کس را به درد سر نینداز، من به راحتی طعنه می‌زنم، چه ارزشی دارد که درد خاصی بکشم وقتی که زخم زبان کسی را نخورده‌ام.
نگرفت در پناه خودم زاغ هم ز ننگ
کرگس چه عیبها که درین استخوان ندید
هوش مصنوعی: زاغ سیاه در پناه من قرار نگرفت، چون از ننگ کرگس، عیب‌ها و نقص‌هایی را که در این استخوان وجود دارد، نمی‌توان نادیده گرفت.
تا چشم باز کرد فغانی بدان کمر
خود را به هیچ شکل دگر در میان ندید
هوش مصنوعی: به محض اینکه چشمش را باز کرد، فغانی را دید که هیچ گونه دیگر و به هیچ شکلی کمرش را نمی‌بیند.