شمارهٔ ۱۳۲
بیگناهم خشم و نازت با من ای خود کام چیست
یک طمع ناکرده زان لب این همه دشنام چیست
ناگزیده آن لب شیرین چه داند هر کسی
کز تو بر جان من رسوای خون آشام چیست
یار پیش دیده و دل همچنان در اضطراب
سوختم این آتشم بر جان بی آرام چیست
بی سخن گردد دل دشمن بحال من کباب
گر برد بویی کزان خونخواره ام در جام چیست
داغ داغم کردی ایدل در تمنای وصال
آتشم در جان زدی باز این خیال خام چیست
بیشتر عمرم از آن بدخو بناکامی گذشت
بهر اندک روزگاری دیگر این ابرام چیست
شاخ گل در بر می آرد فغانی ز آب چشم
عیش مردم تلخ شد این گریهٔ هر شام چیست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بیگناهم خشم و نازت با من ای خود کام چیست
یک طمع ناکرده زان لب این همه دشنام چیست
هوش مصنوعی: من بیگناه هستم و نمیدانم چرا از خشم و ناز تو رنج میبرم. اگر هیچ خواستهای از تو نداشتهام، پس چرا آنقدر به من ناسزا میگویی؟
ناگزیده آن لب شیرین چه داند هر کسی
کز تو بر جان من رسوای خون آشام چیست
هوش مصنوعی: کسی که لب شیرین تو را نچشیده، نمیتواند بفهمد که چقدر زجر و درد از عشق تو بر جان من نشسته است و من به خاطر تو به چه حالتی افتادهام.
یار پیش دیده و دل همچنان در اضطراب
سوختم این آتشم بر جان بی آرام چیست
هوش مصنوعی: معشوق در برابر دیدگانم است، اما دل من همچنان در آشفتگی و ناراحتی میسوزد. این آتش سوزان بر جان مضطرب من چه معنایی دارد؟
بی سخن گردد دل دشمن بحال من کباب
گر برد بویی کزان خونخواره ام در جام چیست
هوش مصنوعی: دل دشمن از حال من بیحرف و حدیث میشود، اگر بویی از وضعیت خونین من به او برسد، در این حالت چه چیزی در دست من هست؟
داغ داغم کردی ایدل در تمنای وصال
آتشم در جان زدی باز این خیال خام چیست
هوش مصنوعی: عزیزم، تو با اشتیاق و محبت خود مرا بسیار داغ و بیتاب کردی. احساس میکنم که عشق تو در وجودم شعلهور است. در این میان، باز هم به چه فکر میکنی؟
بیشتر عمرم از آن بدخو بناکامی گذشت
بهر اندک روزگاری دیگر این ابرام چیست
هوش مصنوعی: قسمت عمدهای از زندگیام در ناامیدی و مشکلات گذشته است و اکنون به خاطر یک دوره کوتاه فرصت، چرا باید این همه پافشاری کنم؟
شاخ گل در بر می آرد فغانی ز آب چشم
عیش مردم تلخ شد این گریهٔ هر شام چیست
هوش مصنوعی: شاخ گل و گلبرگها به خاطر اندوه و تاریکی زندگی انسانها تحت فشار قرار میگیرند. این گریه و اشکها که در هر غروب به راه میافتد، نشانهای از تلخی و سختی روزمرگی مردم است. سوال اینجاست که این گریه در هر غروب به چه دلیلی اتفاق میافتد؟

بابافغانی