اطلاعات
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عاشق را از غلبات عشق خود برآمدن بهتر بود از آنکه در بر معشوق درآمدن زیرا که داند که مَن جاوَزَ حَدَّهاوُرِثَ ضدَّهُ راست است راه بنده از بندگی بیرون شود اما ببالای آلای شاهی بر نتواند آمد که او را با اوئی او صعود ممکن نیست و بعالم بندگی باز نتواند افتاد تا مؤنتاو را شاه تحمل کند مُذْبذَبینَذلکَ لا الی هؤلاءُ ولا الی هؤلاءِ برداشته نه افکنده نه شاه نه بنده نَعوُذُ بِاللّهِ مِنَ الْحورُ بَعدَ الکُورِ و آنچه گفتهاند که فراق برتر از وصال است راست است زیرا که فراق بعد از وصال تصور توان کرد و پیوستن با او خود بریدن است از خود و بریدن از خود بتحقیق پیوستن است با او بدین نسبت وصال فراق است از خود و فراق از خود وصالست با او و آنچه عاشق طلب فراق خود میکند بهلاک کردن خود چنانکه ابن موفق گرد بازار بصره سفره بخود برآورد و میگفت: مَنْ ماتَ عِشْقاً فَلْیَمُتْ هکَذا لاخَیْرَ فی عِشْقٍ بِلامَوْتٍ
هوش مصنوعی: عاشق بهتر است که از شدت عشق خود رنج ببرد تا اینکه در آغوش معشوقش قرار بگیرد، زیرا او میداند که اگر از حد خود فراتر برود، به ضد خود دچار خواهد شد. راه واقعی بنده این است که از بندگی خارج شود، اما نمیتواند به مقام والای شاهی دست یابد، چرا که در کنار او نمیتواند صعود کند و بار دیگر به عالم بندگی نمیتواند بازگردد، مگر اینکه شاه او را تحمل کند. این وضعیت بهگونهای است که نه به این سمت میتواند برود و نه به آن سمت، نه شاه و نه بنده. از خداوند پناه میطلبیم از بازگشت به حالت پیشین بعد از تجربه وصال. همچنین این گفته که فراق از وصال برتر است، درست است، زیرا میتوان بعد از وصال، فراق را تصور کرد و پیوستن به معشوق، به معنای بریدن از خود است. بریدن از خود در واقع همان پیوستن به معشوق است. از این رو، وصال به نوعی فراق از خود و فراق از خود نیز پیوستن به معشوق است. عاشق هرچه بیشتر به دنبال فراق میگردد، در واقع خود را به هلاکت میاندازد، چنانکه ابن موفق در بازار بصره سفرهای برای خود پهن کرده و میگفت: هر کسی که از عشق بمیرد، باید به این شیوه بمیرد؛ چرا که عشق بدون مرگ، ارزشی ندارد.
یَوْمُ الْفَراقِ مِنَ الْقِیامَةِ اَهْوَلُ
وَالْمَوْتُ مِنْ فَقْدِ الْاَحِبَّةِ اسْهلُ
هوش مصنوعی: روز جدایی در قیامت بسیار ترسناکتر است، اما مرگ به خاطر از دست دادن عزیزان آسانتر به نظر میرسد.
برای آنست که در خود استعداد وصال نمیبیند و خود را مستحق اتصال نمیشناسد و با خود میگوید:
هوش مصنوعی: او در درون خود نمیتواند استعداد ارتباط برقرار کردن را ببیند و خود را لایق اتصال نمیداند و با خود چنین میاندیشد:
چون نیست وصال آن نگارین ممکن
آن به که ز راه او روان برخیزی
هوش مصنوعی: اگر نمیتوانی به وصال آن معشوق زیبا دست یابی، بهتر است از طریق یاد او حرکت کنی و به راهش ادامه دهی.
حَسْبُ الواحِدِ اِفْرادُ الْواحِدِ محب را همان بس باشد که زحمت وجود از راه محبت او بردارد و بگوید:
هوش مصنوعی: محبت همان چیزی است که میتواند زحمت وجود را سبک کند و او را آرام کند.
لطفی بکن از راه وجودم بردار
تا زحمت من ز راه تو کم گردد
هوش مصنوعی: لطفی بکن و از وجود من، بار و زحمت را بردار تا برای تو کار و زحمت کمتری داشته باشم.