گنجور

فصل ۶۷

عاشق را نه خلوت باید نه صحبت زیرا که خلوت برای سکوت باید و سکوت عاشق را از قواطع است و صحبت از برای راحت باید و راحت مشتاق را از موانع است و آنچه گفته‌اند که معشوق عاشق پیدا باید و مشتاق شیدا باید سر این معنی است عاشق از فراق بطبع گریزد و در وصل آویزد موجب آنست که فراق دوئی اقتضا کند و وصل یکی یعنی در مقام فراق حصول عاشق در عالم اندوه بودو حصول معشوقدر هودج سرور، و این در تفرقه کثرت مشاهده شودو در عشق وحدت باید بل اتحاد و این جز دروصلنبود و ذلک سر عزیزٌ لِمَن فَهِمَ

جانم ز فراق تو از آن بگریزد
تا با تو یکی شود دوئی برخیزد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عاشق را نه خلوت باید نه صحبت زیرا که خلوت برای سکوت باید و سکوت عاشق را از قواطع است و صحبت از برای راحت باید و راحت مشتاق را از موانع است و آنچه گفته‌اند که معشوق عاشق پیدا باید و مشتاق شیدا باید سر این معنی است عاشق از فراق بطبع گریزد و در وصل آویزد موجب آنست که فراق دوئی اقتضا کند و وصل یکی یعنی در مقام فراق حصول عاشق در عالم اندوه بودو حصول معشوقدر هودج سرور، و این در تفرقه کثرت مشاهده شودو در عشق وحدت باید بل اتحاد و این جز دروصلنبود و ذلک سر عزیزٌ لِمَن فَهِمَ
هوش مصنوعی: عاشق نه باید تنها باشد و نه در گفتگو، چون تنهایی به سکوت منجر می‌شود و سکوت برای عاشق ایجاد فاصله می‌کند. همچنین، گفتگو به راحتی نیاز دارد و راحتی می‌تواند مانع اشتیاق عاشق شود. گفته‌اند که معشوق باید برای عاشق قابل مشاهده باشد و عاشق نیز باید شیدا و مشتاق باشد. این به این دلیل است که عاشق به طور طبیعی از دوری فراری است و در وصل به اتحاد می‌رسد. فراق نشان‌دهنده جدایی است که عاشق را در اندوه نگه می‌دارد و در وصل، معشوق باعث شادی و سرور می‌شود. در این حالت، عاشق و معشوق در وحدت قرار می‌گیرند، و این حالت فقط در وصل قابل تجربه است. این موضوع برای کسی که درک کند حقیقتی ارزشمند است.
جانم ز فراق تو از آن بگریزد
تا با تو یکی شود دوئی برخیزد
هوش مصنوعی: جانم از دوری تو چنان به تنگ آمده که می‌خواهد از بدنم فاصله بگیرد تا بتواند به تو بپیوندد و این فاصله و جدایی از بین برود.