اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون عشق بحد کمال نرسیده باشد از دید معشوق نیستی و خجلتی بود عاشق را روا بود که دید چون بخود در عشق فتوری ظاهر شود درین حال ارتکاب اخطار مهلک بود زیرا که آن خطر بقوت عشق ارتکاب توان کرد از صادق القولی شنیدم که عاشقی در بحران عشق هر شب از رود هند بگذشتی بسباحت در عین زمستان، در شبی بمحبوب قریبتر شد خالی بر روی او بدید گفت این خال بر رخسار تو از کی بازدید آمده است گفت این مرا مادر زادست اما در نظر تو اکنون آمده است باید که در این شب آن خطر ارتکاب اختیار نکنی که میبینم که قوت عشق تو فتوری گرفت آن نصیحت نشنید در آب بسرما هلاک شد زیرا که با خود آمده بود که نظرش بر خال افتاد و این سری عظیم است در مغلوبی جور و ستم معشوق داد نماید و عدل یکی از دوستان اصمعی او را گفت رَأَینا جارِیتَکَ الزَّرقاءَ قالَ هِیَ زَرْقاءُ؟ عَلی سَبیلِ التَّعَجُّبِ یعنیدر غلبات عشق او را از زرقت او آگاهی نبود:
هوش مصنوعی: زمانی که عشق به کمال نرسیده باشد، معشوق هیچ اعتنایی به عاشق ندارد و این باعث خجالت عاشق میشود. او در لحظاتی که عشق او دچار افت میشود، نباید به خود اجازه بدهد که خود را نشان دهد، زیرا این کار خطرناک است. به عبارت دیگر، در این وضعیت اذیت و اضطراب زیادی به عاشق وارد میشود. داستانی از عاشقی شنیدم که در دوران عشق خود هر شب از یک رود بزرگ عبور میکرد و این کار را در سرمای زمستان انجام میداد. در یک شب، به محبوبش نزدیکتر شد و متوجه خالی بر صورت او شد. از او پرسید که این خال از کجا آمده است و محبوب پاسخ داد که این خال، مادرزاد اوست، اما تنها اکنون در نظر عاشق نمایان شده است. عاشق باید از ارتکاب خطر در این شب اجتناب میکرد، ولی به نصیحت گوش نداد و در آن شب سرد غرق شد. او فکر میکرد که دیدن خال بر چهره محبوبش امری بسیار مهم است، در حالی که این عمل، ریسک بزرگی به همراه داشت.
دوستی به او گفت که "ما دختر زرقاء تو را دیدیم". عاشق در پاسخ تعجب کرد و این نشان میدهد که در شدت عشق، او نتوانسته بود به ویژگیهای ظاهری محبوبش توجه کند.
در عشق زدرد جان و از سوزش دل
از خوبیت ای نگار آگاه نیم
هوش مصنوعی: در عشق، از درد جان و سوز دل رنج میبرم، اما تو از زیباییات بیخبر هستی.