گنجور

فصل ۱۲

آن مرکب که خاص حضرت پادشاه بوَد و رکاب او را شایسته‌، هرکه پای در رکاب آن مرکب آرد رقم بی‌حرمتی بر وی کشند باشد که به سیاستی گرفتار شود اما اگر رکاب‌دار در اوان آنکه پادشاه به میدان بود و گوی مرادش در چوگان‌، برای آنکه مرکب به‌زودی به میدان برَد بر آن مرکب سوار شود، در مذهب جهان‌داری روا بوَد. معشوق پادشاه است و روح مرکب و عشق رکابدار اگر رکاب‌دار عشق بر مرکب روح سوار شود و به سوی میدان مراد معشوق تازد تا به واسطهٔ آن گوی هوا به حال‌گاه رضا رساند عیبی نبود.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن مرکب که خاص حضرت پادشاه بوَد و رکاب او را شایسته‌، هرکه پای در رکاب آن مرکب آرد رقم بی‌حرمتی بر وی کشند باشد که به سیاستی گرفتار شود اما اگر رکاب‌دار در اوان آنکه پادشاه به میدان بود و گوی مرادش در چوگان‌، برای آنکه مرکب به‌زودی به میدان برَد بر آن مرکب سوار شود، در مذهب جهان‌داری روا بوَد. معشوق پادشاه است و روح مرکب و عشق رکابدار اگر رکاب‌دار عشق بر مرکب روح سوار شود و به سوی میدان مراد معشوق تازد تا به واسطهٔ آن گوی هوا به حال‌گاه رضا رساند عیبی نبود.
هوش مصنوعی: آن اسبی که مخصوص پادشاه است و سوارکاری بر آن سزاوار باشد، اگر کسی بر پشت آن سوار شود، به نوعی بی‌احترامی به او تلقی می‌شود و ممکن است به دردسر بیافتد. اما اگر سوارکار در زمانی که پادشاه در میدان است و در حال بازی چوگان است، بخواهد زودتر اسب را به میدان ببرد، سوار شدن بر این اسب قابل قبول است. زیرا او معشوق پادشاه است و روح اسب و عشق سوارکار در اینجا مورد توجه قرار می‌گیرد. اگر سوارکار با عشق بر این اسب سوار شود و به سمت میدان معشوق برود تا به واسطه آن گوی را به مقصد مورد نظر برساند، ایرادی ندارد.