شمارهٔ ۱ - آرزوی دل
مرا گر به جاوید؟ عمری دهند
سپس بر سرم، تاج شاهی نهند
همانا شود، ز آن من کشوری
در آید به فرمان من لشکری
یکی تخت زر، زیر پایم نهند
به نیکوترین قصر، جایم دهند
دو صد دختر مهوش گلعذار
بگردند دائم مرا در کنار
به عشرت گذارند، ایام من
بنوشند بس باده بر نام من
همین گونه ام با همین دستگاه
گذارند و بس بگذرد سال و ماه
همه مردم صاحب بخت و جاه
به حسرت نمایند بر من نگاه
کسی گر بگوید، در آن گیر و دار
به من: کای بهین طالع بخت یار؟!
تو کانقدر عیش و خوشی دیده ای
سزد گر جهان را پسندیده ای
بدو گویم ایدر خوشی چیست؟ هیچ
خوشی چیست جز ناخوشی، نیست هیچ
همین این همه برگ و ساز و طرب
که بوده مرا دائما روز و شب
همین بارگاه و همین اقتدار
همین وضع پاینده استوار
همین کامیابی هر روز و شب
همین روز و شب، بانگ عیش و طرب
نیرزد به آن دم، که دل آرزو
به چیزی نمود و نشد، زآن او!
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا گر به جاوید؟ عمری دهند
سپس بر سرم، تاج شاهی نهند
هوش مصنوعی: اگر به من عمر جاودانی بدهند، سپس بر سرم تاج شاهی خواهند گذاشت.
همانا شود، ز آن من کشوری
در آید به فرمان من لشکری
هوش مصنوعی: به حقیقت، ممکن است که از من یک سرزمین به وجود بیاید و تحت فرمان من نیروهایی ظهور کنند.
یکی تخت زر، زیر پایم نهند
به نیکوترین قصر، جایم دهند
هوش مصنوعی: برای من تختی از طلا میگذارند و در بهترین کاخ، مرا جا میدهند.
دو صد دختر مهوش گلعذار
بگردند دائم مرا در کنار
هوش مصنوعی: دو صد دختر زیبا و دلربا دور و برم هستند و همواره در کنارم حضور دارند.
به عشرت گذارند، ایام من
بنوشند بس باده بر نام من
هوش مصنوعی: به خوشی و شادمانی بگذرانند و در ایام زندگیام، به خاطر من باده بنوشند.
همین گونه ام با همین دستگاه
گذارند و بس بگذرد سال و ماه
هوش مصنوعی: من همینطور با همین وضعیت و شرایط زندگی میکنم و گذر زمان، ماه و سال بیوقفه ادامه دارد.
همه مردم صاحب بخت و جاه
به حسرت نمایند بر من نگاه
هوش مصنوعی: تمام مردم با ثروت و مقام، به حال من حرص میزنند و حسرت میخورند.
کسی گر بگوید، در آن گیر و دار
به من: کای بهین طالع بخت یار؟!
هوش مصنوعی: اگر کسی در آن لحظات سخت از من بپرسد: ای بهترین سرنوشت و خوش شانسی کجاست؟
تو کانقدر عیش و خوشی دیده ای
سزد گر جهان را پسندیده ای
هوش مصنوعی: تو به اندازه کافی از خوشی و لذتهای زندگی بهرهمند شدهای، بنابراین اگر به نظر تو دنیا خوب و زیباست، این موضوع قابل درک و طبیعی است.
بدو گویم ایدر خوشی چیست؟ هیچ
خوشی چیست جز ناخوشی، نیست هیچ
هوش مصنوعی: میپرسم از او که خوشی در این دنیا چیست؟ جوابی نمیگیرم جز این که میگوید: هیچ خوشیای وجود ندارد جز نارضایتی و ناخرسندی. در واقع، هیچ چیز خوشی واقعی در زندگی نیست.
همین این همه برگ و ساز و طرب
که بوده مرا دائما روز و شب
هوش مصنوعی: همین این همه زیباییها و خوشیهایی که در اطرافم وجود دارد، همیشه با من است و در طول روز و شب مرا همراهی میکند.
همین بارگاه و همین اقتدار
همین وضع پاینده استوار
هوش مصنوعی: این مکان و این قدرت و همین وضعیت به شکلی پایدار و ثابت باقی خواهد ماند.
همین کامیابی هر روز و شب
همین روز و شب، بانگ عیش و طرب
هوش مصنوعی: هر روز و شب، همین خوشحالی و خوشی وجود دارد و صداهایی از شادی و لذت به گوش میرسد.
نیرزد به آن دم، که دل آرزو
به چیزی نمود و نشد، زآن او!
هوش مصنوعی: به آن لحظهای که دل آرزو کرد و به چیزی نرسید، نمیارزد!