گنجور

بخش ۳ - مثنوی

از تو مهرم چو در نهاد بود
من کیم؟ تا مرا مراد بود ؟
جز مرادت مرا مرادی نیست
غیر ازین خاطری و یادی نیست
هرکه او در غم تو دل بنهاد
آرزوها به آرزوی تو داد
شوق دل‌ها ارادت تو بود
ذوق جان‌ها عبادت تو بود
تا که خاک درت پناه من است
آستان تو سجده‌گاه من است
من ز کویت بدر ندانم رفت
زانکه زین در کجا توانم رفت؟
زین سخن‌ها خلاصه دانی چیست؟
آنکه: دور از تو من ندانم زیست
گرچه داری چو من هزار هزار
ختم گشت این سخن برین گفتار

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از تو مهرم چو در نهاد بود
من کیم؟ تا مرا مراد بود ؟
هوش مصنوعی: اگر محبت تو در دل من نباشد، من چه هستم؟ وقتی که آرزوی من تنها تو هستی؟
جز مرادت مرا مرادی نیست
غیر ازین خاطری و یادی نیست
هوش مصنوعی: جز خواسته‌ات، من هیچ خواسته‌ای ندارم و غیر از یاد تو، هیچ خاطره‌ای در دلم نیست.
هرکه او در غم تو دل بنهاد
آرزوها به آرزوی تو داد
هوش مصنوعی: هر کسی که به خاطر غم تو دل بست، تمام آرزوهایش را به آرزوهای تو تقدیم کرد.
شوق دل‌ها ارادت تو بود
ذوق جان‌ها عبادت تو بود
هوش مصنوعی: عشق و علاقه‌ی دل‌ها به توست و شادکامی روح‌ها در پرستش تو نهفته است.
تا که خاک درت پناه من است
آستان تو سجده‌گاه من است
هوش مصنوعی: زمانی که خاک درب خانه‌ات پناهگاه من است، من همواره در برابر آستان تو سجده می‌کنم و خود را در برابر تو خاضع می‌دانم.
من ز کویت بدر ندانم رفت
زانکه زین در کجا توانم رفت؟
هوش مصنوعی: من از کوی تو نتوانم بیرون بروم، زیرا نمی‌دانم از کجا باید بروم.
زین سخن‌ها خلاصه دانی چیست؟
آنکه: دور از تو من ندانم زیست
هوش مصنوعی: از این کلمات می‌توان فهمید که: دور از تو، زندگی را نمی‌شناسم یا نمی‌توانم زندگی کنم.
گرچه داری چو من هزار هزار
ختم گشت این سخن برین گفتار
هوش مصنوعی: هرچند تو هم مانند من، هزاران ختم و جمع‌بندی داشته‌ای، اما سخن من بر این نکته متمرکز است.