بخش ۱ - سر آغاز
مرحبا! مرحبا! نسیم صبا
خبر از دوست چیست؟ باز نما
حال ما بین درین پریشانی
باز گو تا ازو چه میدانی؟
این چنینم هنوز بگذارد؟
یا عزیمت بدین طرف دارد؟
گوییا تخم مهر ما کارد
یا خود از ما فراغتی دارد
سخن بیدلان به یاد آرد؟
یا خود او این سرود نشمارد؟
باشدش هیچ میل و رغبت ما؟
یا فراموش کرده صحبت ما؟
گوییا در دلش وفا با ماست
یا هنوزش سر جفا با ماست
خاطرش هیچ سوی ما نگرد؟
یا دگر نام بیدلان نبرد؟
هیچ داند که حال ما چون است؟
یا ز ما خود دلش دگرگون است؟
دوری از ما هنوز میجوید؟
یا ز ما خود سخن نمیگوید؟
از جمالش اگرچه محرومم
هر چه خواهد کند، که مظلومم
جز مرادش مرا مرادی نیست
غیر او خاطری و یادی نیست
هست جانم چنان بدو مشغول
که ندانم فراق را ز وصول
خود ندانم که در چه کارم من؟
با وی از خود خبر ندارم من
در کمندش چنان گرفتارم
که خلاصی طمع نمیدارم
گرچه او خود نمیبرد نامم
تا برفت او، برفت آرامم
هرکه جانش ز روی دوست بود
میل جانش به سوی دوست بود
دیده، کو طالب جمال تو شد
باعثش قوت خیال تو شد
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرحبا! مرحبا! نسیم صبا
خبر از دوست چیست؟ باز نما
هوش مصنوعی: سلام! سلام! نسیم صبا چه خبری از دوست آورده است؟ لطفاً آن را نمایان کن.
حال ما بین درین پریشانی
باز گو تا ازو چه میدانی؟
هوش مصنوعی: حال ما را در این آشفتگی بیان کن تا ببینیم که از آن چه میدانی؟
این چنینم هنوز بگذارد؟
یا عزیمت بدین طرف دارد؟
هوش مصنوعی: آیا هنوز به این شکل مرا رها میکند یا قصد دارد به سمتی دیگر برود؟
گوییا تخم مهر ما کارد
یا خود از ما فراغتی دارد
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که محبت و رابطه ما همچون تخممرغی است که در دست یک کارد است و احتمالاً این کارد هم از ما بیخبر و مستقل است.
سخن بیدلان به یاد آرد؟
یا خود او این سرود نشمارد؟
هوش مصنوعی: آیا سخنان دلباختگان به یاد کسی میماند؟ یا خود آن فرد این سرود را نادیده میگیرد؟
باشدش هیچ میل و رغبت ما؟
یا فراموش کرده صحبت ما؟
هوش مصنوعی: آیا او هیچ تمایل و اشتیاقی به ما دارد؟ یا اینکه صحبتهای ما را فراموش کرده است؟
گوییا در دلش وفا با ماست
یا هنوزش سر جفا با ماست
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که در دل او محبت و وفایی نسبت به ما وجود دارد، یا شاید هنوز نیتش بر اساس بیوفایی و جفاست.
خاطرش هیچ سوی ما نگرد؟
یا دگر نام بیدلان نبرد؟
هوش مصنوعی: آیا او هیچ توجهی به ما ندارد؟ یا دیگر نامی از دلشکستهها به زبان نمیآورد؟
هیچ داند که حال ما چون است؟
یا ز ما خود دلش دگرگون است؟
هوش مصنوعی: آیا کسی میداند حال ما چطور است؟ یا اینکه خودش از وضعیت ما ناراحت شده است؟
دوری از ما هنوز میجوید؟
یا ز ما خود سخن نمیگوید؟
هوش مصنوعی: آیا هنوز دوری از ما را جستجو میکند؟ یا اینکه از ما چیزی نمیگوید؟
از جمالش اگرچه محرومم
هر چه خواهد کند، که مظلومم
هوش مصنوعی: اگرچه من به زیبایی او دسترسی ندارم، اما هر چه میخواهد بکند، چون من در این میان بیگناه و مظلوم هستم.
جز مرادش مرا مرادی نیست
غیر او خاطری و یادی نیست
هوش مصنوعی: به جز خواسته و آرزوهای او، من هیچ آرزو و هدف دیگری ندارم و حتی خاطرهای هم جز او در ذهنم نیست.
هست جانم چنان بدو مشغول
که ندانم فراق را ز وصول
هوش مصنوعی: من به قدری به او مشغول هستم که از جدایی و رسیدن به او چیزی نمیدانم.
خود ندانم که در چه کارم من؟
با وی از خود خبر ندارم من
هوش مصنوعی: من نمیدانم در چه وضعیتی هستم. در کنار او حتی از حال خودم هم بیخبرم.
در کمندش چنان گرفتارم
که خلاصی طمع نمیدارم
هوش مصنوعی: در دام او چنان اسیر شدهام که حتی امیدی به نجات ندارم.
گرچه او خود نمیبرد نامم
تا برفت او، برفت آرامم
هوش مصنوعی: هرچند او خود به نام من اشاره نمیکند، اما با رفتن او، آرامشم نیز از دست میرود.
هرکه جانش ز روی دوست بود
میل جانش به سوی دوست بود
هوش مصنوعی: هر کسی که عشق و محبتش به محبوبش باشد، میل و خواستهاش نیز به سمت او خواهد بود.
دیده، کو طالب جمال تو شد
باعثش قوت خیال تو شد
هوش مصنوعی: چشم، که به دنبال زیبایی توست، به واسطه قدرت تصور تو به این خواسته رسیده است.