بخش ۳ - مثنوی
ای غم تو مجاور دل من
وز زمانه غم تو حاصل من
تا دلم باد، مبتلای تو باد
دایما بستهٔ بلای تو باد
دیده را دیدن تو میباید
وگرم قصد جان کنی شاید
دل ما را فراغت از جان است
زندگانی ما به جانان است
عشق، روزی که درد من بفزود
شد حقیقتی اگر مجازی بود
در ترقی است کار ما در عشق
بلکه اخلاص شد ریا در عشق
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای غم تو مجاور دل من
وز زمانه غم تو حاصل من
هوش مصنوعی: ای غم، تو در کنار دل من هستی و از این دنیا آنچه که دارم، غم توست.
تا دلم باد، مبتلای تو باد
دایما بستهٔ بلای تو باد
هوش مصنوعی: تا زمانی که قلبم در تپش است، دائماً مملو از عشق و درد تو خواهد بود.
دیده را دیدن تو میباید
وگرم قصد جان کنی شاید
هوش مصنوعی: برای اینکه بتوانی تو را ببینم، باید چشمهایم را به دیدن تو عادت بدهم و اگر تو اراده کنی که جانم را بگیری، شاید این امکان وجود داشته باشد.
دل ما را فراغت از جان است
زندگانی ما به جانان است
هوش مصنوعی: دل ما از درد و رنج رهاست، زیرا زندگی حقیقی ما در ارتباط با محبوب است.
عشق، روزی که درد من بفزود
شد حقیقتی اگر مجازی بود
هوش مصنوعی: عشق در روزی که درد من بیشتر شد، به حقیقتی تبدیل شد حتی اگر در ابتدا فقط یک خیال بود.
در ترقی است کار ما در عشق
بلکه اخلاص شد ریا در عشق
هوش مصنوعی: کار ما در عشق به پیشرفت رسیده و با واقعی بودن در احساسات، ریاکاری کنار گذاشته شده است.
حاشیه ها
1390/12/23 14:02
علی جلالپور
بیت پنجم مصرع دوم.. شد حقیقی، اشتباها نوشته شده حقیقتی... تشکر
1396/05/08 15:08
مهدی
باسلام
بیت پنجم "شد حقیقتی" اشتباه هست
و به نظر من میتونه "شد حقیقت" باشه