بخش ۱ - سر آغاز
عاشقان در کمین معشوقند
ساکنان زمین معشوقند
عاشقان را ز دوست نگزیرد
بلبل اندر هوای گل میرد
اندرین ره، اگر مقامی هست
هس ماوای عاشقان الست
چون که حسن آمد از عدم به وجود
عشق در نور او ملازم بود
جان، چو مامور شد به امر احد
منتظر یافت عشق بر سر حد
گر تو از عشق فارغی، باری
من ندارم به غیر ازین کاری
هست جانم چنان به عشق غریق
که ندارد گذر به هیچ طریق
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عاشقان در کمین معشوقند
ساکنان زمین معشوقند
هوش مصنوعی: عاشقان همیشه در انتظار دیدار معشوق خود هستند و کسانی که در زمین زندگی میکنند، در واقع در جستجوی عشق و زیبایی معشوق هستند.
عاشقان را ز دوست نگزیرد
بلبل اندر هوای گل میرد
هوش مصنوعی: عاشقانی که به دوستشان عشق میورزند، نمیتوانند از او دور شوند، همانطور که بلبل در صورت نبود گل از عشق او جان میدهد.
اندرین ره، اگر مقامی هست
هس ماوای عاشقان الست
هوش مصنوعی: در این مسیر، اگر جایی برای قرار گرفتن وجود دارد، آنجا پناهگاه عاشقان است.
چون که حسن آمد از عدم به وجود
عشق در نور او ملازم بود
هوش مصنوعی: وقتی زیبایی از هیچ به وجود آمد، عشق نیز در کنار آن در نورش جلوهگر شد.
جان، چو مامور شد به امر احد
منتظر یافت عشق بر سر حد
هوش مصنوعی: زمانی که جان به دستوری از خداوند مأمور شد، عشق را در مرز انتظار یافت.
گر تو از عشق فارغی، باری
من ندارم به غیر ازین کاری
هوش مصنوعی: اگر تو به عشق بیتوجهی، من هیچ کار دیگری جز این ندارم.
هست جانم چنان به عشق غریق
که ندارد گذر به هیچ طریق
هوش مصنوعی: جان من به قدری در عشق غرق شده است که هیچ راهی برای نجات از آن ندارد.
حاشیه ها
1393/05/15 21:08
بهزاد علوی (باب)
#3
اندرین ره، اگر مقامی هست
هست ماوای عاشقان الست