گنجور

لمعۀ چهاردهم

محب و محبوب را یک دایره فرض کن که آن را خطی بدو نیم کند بر شکل دو کمان ظاهر گردد، اگر آن خط که می‌نماید که هست و نیست، وقت منازله از میان محو شود، دایره چنانکه هست یکی نماید، سر قاب قوسین پیدا آید.

قطعه
شعر
قطعه
می‌نماید که هست، نیست جهان
جز خطی در میان نور و ظلم
گر بخوانی تو آن خط موهوم
بشناسی حدوث را ز قدم

هر که این خط را چنانکه هست بخواند که: همه هیچ‌اند هیچ اوست که اوست. اما اینجا حرفی است بداند که: اگرچه خط از میان محو شود و طرح افتد، صورت دایره چنان نشود که اول بود وحکم خط زایل نشود،اگرچه خط زایل شود اثرش باقی ماند.

خیال کژ مبر اینجا و بشناس
هر آن کو در خدا گم شد خدا نیست

زیرا که هر وحدانیت که از اتحاد و دوگانگی حاصل آید، فردانیتش نگذارد گرد سراپردۀ احدیت گردد.

و من بعد هذا مایدق صفاته
و ما کتمه احظیلدیه و اجمل

احدیت از روی اسماء احدیت کثرت تواند بود و از روی ذات احدیت عین،‌و هر دو صورت اسم او از واحدآمد، و احد در اشیاء همچنان ساری است که واحد در اعداد، اگر واحد نباشد اعیان اعداد ظاهر نشود و اعداد را اسم نبود و اگر واحد باسم خود ظاهر شود، عدد را عین ظاهر نشود.

گر جمله توئی همه جهان چیست؟
ور هیچ نیم من این فغان چیست؟
هم جمله توئی و هم همه تو
آن چیز که غیر تو است آن چیست؟
چون هست یقین که نیست جز تو
آوازۀ این همه گمان چیست؟

وحدت او از وحدت تو توان دانست، زیرا که تو یکیی و او را ندانی جز بدان یکی؛ پس یکی نفس خود را دانسته باشد و تو و او در میان نی. توحید بدین حرف درست می‌شود وکم کسی داند، و بدانکه: افرادالاعداد فی الوحدة واحد.

یکی اندر یکی یکی باشد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

محب و محبوب را یک دایره فرض کن که آن را خطی بدو نیم کند بر شکل دو کمان ظاهر گردد، اگر آن خط که می‌نماید که هست و نیست، وقت منازله از میان محو شود، دایره چنانکه هست یکی نماید، سر قاب قوسین پیدا آید.
هوش مصنوعی: محب و محبوب را می‌توان به یک دایره تشبیه کرد که با یک خط به دو نیم تقسیم شده است و این دو نیم به شکل دو کمان دیده می‌شوند. اگر در زمان جدال این خط که نشانه وجود و عدم است، محو شود، دایره همان‌طور که هست به یک حالت واحد درمی‌آید و سر قاب قوسین نمایان می‌شود.
می‌نماید که هست، نیست جهان
جز خطی در میان نور و ظلم
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که جهان تنها خطی است که میان نور و تاریکی قرار دارد و در حقیقت چنین چیزی وجود ندارد.
گر بخوانی تو آن خط موهوم
بشناسی حدوث را ز قدم
هوش مصنوعی: اگر تو آن نوشته‌ی نامشخص را بخوانی، می‌توانی پیدایش را از قدم بشناسی.
هر که این خط را چنانکه هست بخواند که: همه هیچ‌اند هیچ اوست که اوست. اما اینجا حرفی است بداند که: اگرچه خط از میان محو شود و طرح افتد، صورت دایره چنان نشود که اول بود وحکم خط زایل نشود،اگرچه خط زایل شود اثرش باقی ماند.
هوش مصنوعی: هر کس این نوشته را به درستی بخواند، درمی‌یابد که همه چیز در نهایت هیچند جز او که وجود دارد. اما نکته‌ای هست که باید در نظر گرفت: اگرچه خط ممکن است محو شود و شکل آن تغییر کند، اما صورت دایره هرگز به حالت اولیه خود برنمی‌گردد و تأثیر خط نیز از بین نمی‌رود، حتی اگر خود خط نابود شود.
خیال کژ مبر اینجا و بشناس
هر آن کو در خدا گم شد خدا نیست
هوش مصنوعی: افکار نادرست را از خود دور کن و هر کسی را که در عشق به خدا محو شده، بشناس. چون آن کسی که در عشق واقعی غرق شده، دیگر در این دنیا نیست.
زیرا که هر وحدانیت که از اتحاد و دوگانگی حاصل آید، فردانیتش نگذارد گرد سراپردۀ احدیت گردد.
هوش مصنوعی: زیرا هر نوع یگانگی که از ترکیب و اختلاف به وجود آید، نمی‌تواند به طور کامل به وحدت و یکپارچگی برسد.
و من بعد هذا مایدق صفاته
و ما کتمه احظیلدیه و اجمل
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که از حالا به بعد هیچ‌کس نمی‌تواند صفات و رازهای او را پنهان کند. او به حقیقت خود را به زیبایی و با تمام ویژگی‌ها نشان خواهد داد.
احدیت از روی اسماء احدیت کثرت تواند بود و از روی ذات احدیت عین،‌و هر دو صورت اسم او از واحدآمد، و احد در اشیاء همچنان ساری است که واحد در اعداد، اگر واحد نباشد اعیان اعداد ظاهر نشود و اعداد را اسم نبود و اگر واحد باسم خود ظاهر شود، عدد را عین ظاهر نشود.
هوش مصنوعی: وجود واحد از طریق نام‌هایش به کثرت تبدیل می‌شود، اما از ذات واحد حقیقت‌اش همانند است. هر دو صورت نام او از واحد نشأت می‌گیرد. وجود واحد در اشیا به‌گونه‌ای است که مانند عدد در تعداد می‌باشد؛ اگر عدد وجود نداشته باشد، مشخصات و واقعیت‌ها نیز خود را نشان نمی‌دهند و عدد بی‌نام می‌گردد. اما اگر واحد با نامش ظهور یابد، واقعیت عدد به تنهایی نمایان نخواهد شد.
گر جمله توئی همه جهان چیست؟
ور هیچ نیم من این فغان چیست؟
هوش مصنوعی: اگر تو همه چیز باشی، پس جای دیگری در جهان چیست؟ و اگر هیچ کس نیستم، پس این بی‌تابی که دارم چه معنایی دارد؟
هم جمله توئی و هم همه تو
آن چیز که غیر تو است آن چیست؟
هوش مصنوعی: تو همه چیز هستی و هر چیزی که غیر از تو باشد، چه معنایی دارد؟
چون هست یقین که نیست جز تو
آوازۀ این همه گمان چیست؟
هوش مصنوعی: از آنجا که مطمئنیم تنها تو هستی که در این دنیا شناخته شده‌ای، پس این همه گمان و فکرها درباره چه چیز است؟
وحدت او از وحدت تو توان دانست، زیرا که تو یکیی و او را ندانی جز بدان یکی؛ پس یکی نفس خود را دانسته باشد و تو و او در میان نی. توحید بدین حرف درست می‌شود وکم کسی داند، و بدانکه: افرادالاعداد فی الوحدة واحد.
هوش مصنوعی: وحدت او را می‌توان از وحدت تو درک کرد، چون تو یکی هستی و او را فقط به این یگانگی می‌شناسی؛ بنابراین، او را به عنوان یک وجود واحد بشناس و در میان شما دو نفر هیچ چیز دیگری نیست. توحید به این شکل قابل درک است و کم‌تر کسی به این موضوع آگاه است. و به یاد داشته باش که وقتی به وحدت می‌رسیم، افراد مختلف همچنان یک واحد هستند.
یکی اندر یکی یکی باشد
هوش مصنوعی: هر چیزی به تنهایی به حساب می‌آید.