شمارهٔ ۱
میان یک دله یاران بسی حکایتهاست
که آن سخن به زبان قلم نیاید راست
چه دانم و چه نمایم؟ چه گویم و چه کنم؟
که جان من ز غم عاشقی بخواهد کاست
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
میان یک دله یاران بسی حکایتهاست
که آن سخن به زبان قلم نیاید راست
هوش مصنوعی: در دل یاران، داستانها و حکایتهای زیادی نهفته است که نمیتوان آنها را به زبان آورد و به درستی بیان کرد.
چه دانم و چه نمایم؟ چه گویم و چه کنم؟
که جان من ز غم عاشقی بخواهد کاست
هوش مصنوعی: من نمیدانم چه باید بگویم یا چه کاری انجام دهم، چون روح من به خاطر درد عشق به آرامش نیاز دارد.