غزل شمارهٔ ۸
مست خراب یابد هر لحظه در خرابات
گنجی که آن نیابد صد پیر در مناجات
خواهی که راه یابی بیرنج بر سر گنج
میبیز هر سحرگاه خاک در خرابات
یک ذره گرد از آن خاک در چشم جانت افتد
با صدهزار خورشید افتد تو را ملاقات
ور عکس جام باده ناگاه بر تو تابد
نز خویش گردی آگه، نز جام، نز شعاعات
در بیخودی و مستی جایی رسی، که آنجا
در هم شود عبادات، پی گم کند اشارات
تا گم نگردی از خود گنجی چنین نیابی
حالی چنین نیابد گم گشته از ملاقات
تا کی کنی به عادت در صومعه عبادت؟
کفر است زهد و طاعت تا نگذری ز میقات
تا تو ز خودپرستی وز جست وجو نرستی
میدان که میپرستی در دیر عزی و لات
در صومعه تو دانی میکوش تا توانی
در میکده رها کن از سر فضول و طامات
جان باز در خرابات، تا جرعهای بیابی
مفروش زهد، کانجا کمتر خرند طامات
لب تشنه چند باشی، در ساحل تمنی؟
انداز خویشتن را در بحر بینهایات
تا گم شود نشانت در پای بینشانی
تا در کشد به کامت یک ره نهنگ حالات
چون غرقه شد عراقی یابد حیات باقی
اسرار غیب بیند در عالم شهادات
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مست خراب یابد هر لحظه در خرابات
گنجی که آن نیابد صد پیر در مناجات
هوش مصنوعی: خود را در محفل می و کباب، شخصی بیخیال و سرخوش پیدا میشود که در هر آن، چه بسا از شعف و خوشحالی، گنجی را مییابد. در حالی که عدهای از عالمان و زاهدان با دعا و زاری هم در پی رسیدن به همان گنج هستند، ولی آنها هرگز به آن نمیرسند.
خواهی که راه یابی بیرنج بر سر گنج
میبیز هر سحرگاه خاک در خرابات
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به گنجی دست یابی بدون زحمت، هر صبحگاه خاک سرزمین خراباتی را بکاوید.
یک ذره گرد از آن خاک در چشم جانت افتد
با صدهزار خورشید افتد تو را ملاقات
هوش مصنوعی: اگر یک ذره از آن خاک در چشم روح تو بیفتد، انگار که با صدها هزار خورشید ملاقات کردهای.
ور عکس جام باده ناگاه بر تو تابد
نز خویش گردی آگه، نز جام، نز شعاعات
هوش مصنوعی: اگر ناگهان تصویر جام شراب بر تو جلوه کند، از خودت آگاه میشوی و نه از جام و نه از نورهایش.
در بیخودی و مستی جایی رسی، که آنجا
در هم شود عبادات، پی گم کند اشارات
هوش مصنوعی: در حالتی از سرخوشی و غفلت به جایی خواهی رسید که در آن مکان تمام عبادتها و اعمال نیک به هم میپیوندند و نشانهها و نشانهگذاریها گم میشوند.
تا گم نگردی از خود گنجی چنین نیابی
حالی چنین نیابد گم گشته از ملاقات
هوش مصنوعی: تا زمانی که خود را گم نکنید، چنین گنجی را نخواهید یافت. کسی که گم شده است، از ملاقات با حقیقت چنین حالتی را تجربه نخواهد کرد.
تا کی کنی به عادت در صومعه عبادت؟
کفر است زهد و طاعت تا نگذری ز میقات
هوش مصنوعی: چرا مدام در دکانی به عبادت مشغول هستی؟ اگر از مراحل و تجربیات زندگی عبور نکنی، زهد و عبادت تو در حقیقت بیمعنا و کفر است.
تا تو ز خودپرستی وز جست وجو نرستی
میدان که میپرستی در دیر عزی و لات
هوش مصنوعی: تا زمانی که از خودپرستی و جستوجو دست نکشی، بدان که تو در عبادت و پرستش معبودان باطل، مانند عزی و لات، باقی خواهی ماند.
در صومعه تو دانی میکوش تا توانی
در میکده رها کن از سر فضول و طامات
هوش مصنوعی: در عبادتگاه تلاش کن و بکوش، اما در میخانه از سخنان بیهوده و افکار پیچیده کنار بگذار و آزادانه باش.
جان باز در خرابات، تا جرعهای بیابی
مفروش زهد، کانجا کمتر خرند طامات
هوش مصنوعی: در میخانه، زندگی را با جان و دل بگذران و هرگاه فرصتی برای نوشیدن پیدا کردی، از ریا و ظاهرسازی دوری کن، زیرا در آنجا کمتر به سخنان پراز ادعا توجه میشود.
لب تشنه چند باشی، در ساحل تمنی؟
انداز خویشتن را در بحر بینهایات
هوش مصنوعی: اگر مدام در انتظار برآورده شدن خواستهها و آرزوهایت باشی، زندگی را در حاشیهی دریا بگذرانی چه فایدهای دارد؟ بهتر است خود را در عمق دریای بیپایان امکانات و فرصتها غوطهور کنی و از آن بهرهبرداری کنی.
تا گم شود نشانت در پای بینشانی
تا در کشد به کامت یک ره نهنگ حالات
هوش مصنوعی: تا زمانی که علامتت در دنیای بینشانی گم شود، میتوانی به یک سفر عمیق بروی و تجربههای جدیدی را به دست آوری.
چون غرقه شد عراقی یابد حیات باقی
اسرار غیب بیند در عالم شهادات
هوش مصنوعی: زمانی که عراقی درگیر مسائل دنیوی و مشکلات زندگی شود، به حقیقتهای پنهان و عمیق تری دست پیدا میکند و دنیای دیگری را میبیند که فراتر از مسائل ظاهری و دنیوی است.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۸ به خوانش سهیل قاسمی
حاشیه ها
1393/09/03 10:12
علی محمد
بیت دوم
خواهی که راه یابی بی رنج بر سر گنج
1395/01/19 07:04
میر ذبیح الله تاتار
سلام به تائید برادر علی محمد بیت دوم
(خواهی که راه یابی بی رنج برسرگنج)
زیبا می آید
1399/08/06 05:11
بهرام
با درود
به نظر می آید مصراع اول بیت سوم نیاز به تصحیح دارد
یک ذره گر از آن خاک ....
به معنی : اگر یک ذره ...
با سپاس