غزل شمارهٔ ۵۴
با عشق قرار در نگنجد
جز نالهٔ زار در نگنجد
با درد تو دردسر نباشد
با باده خمار در نگنجد
من با تو سزد که در نگنجم
با دیده غبار در نگنجد
در دل نکنی مقام یعنی
با قلب عیار در نگنجد
در دیده خیال تو نیاید
با آب نگار در نگنجد
بوسی ندهی به طنز و گویی:
با بوسه کنار در نگنجد
با چشم تو شاید ار ببینم
با جام خمار در نگنجد
آنجا که منم تو هم نگنجی
با لیل نهار در نگنجد
شد عار همه جهان عراقی
با فخر تو عار در نگنجد
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
با عشق قرار در نگنجد
جز نالهٔ زار در نگنجد
هوش مصنوعی: عشق نمیتواند در کلام و بیان خلاصه شود، بلکه تنها در اندوه و نالههای دل میتوان آن را احساس کرد.
با درد تو دردسر نباشد
با باده خمار در نگنجد
هوش مصنوعی: با وجود درد تو، هیچ رنج و زحمتی حس نمیشود و خمار باده نمیتواند در دل جا بگیرد.
من با تو سزد که در نگنجم
با دیده غبار در نگنجد
هوش مصنوعی: من برای تو مناسب هستم، اما دیدگانم به اندازهای غبارآلود هستند که نمیتوانند در هیچ چهارچوبی جای بگیرند.
در دل نکنی مقام یعنی
با قلب عیار در نگنجد
هوش مصنوعی: اگر در دل کسی جایی نداشته باشی، یعنی نمیتوانی در قلب او جا بگیری و خودت را مطرح کنی.
در دیده خیال تو نیاید
با آب نگار در نگنجد
هوش مصنوعی: در تصور تو، زیبایی چهرهات آنچنان بزرگ و خاص است که نمیتوان آن را با آب و تصویر فهمید.
بوسی ندهی به طنز و گویی:
با بوسه کنار در نگنجد
هوش مصنوعی: اگر به شوخی و طنز نزدیک نشوی، به نظر میرسد که بوسهای نمیتواند در کنار در جا بگیرد.
با چشم تو شاید ار ببینم
با جام خمار در نگنجد
هوش مصنوعی: با نگاه تو ممکن است که من ببینم، اما حالتی سرمستی و خوابآلود در قلبم جا نمیشود.
آنجا که منم تو هم نگنجی
با لیل نهار در نگنجد
هوش مصنوعی: در جایی که من هستم، تو هم نمیتوانی جا بگیری؛ صبح و شب هم در آن جا نمیتوانند بگنجند.
شد عار همه جهان عراقی
با فخر تو عار در نگنجد
هوش مصنوعی: تمام دنیا به خاطر تو به عرق افتاده است، زیرا هیچ خجالتی در وجود تو نمیگنجد.