گنجور

غزل شمارهٔ ۲۸۲

سر عشقت کس تواند گفت؟ نی
در وصفت کس تواند سفت؟ نی
دیدهٔ هر کس به جاروب مژه
خاک درگاهت تواند رفت؟ نی
از گلستان جمال دلگشات
هیچ بی‌دل را گلی بشکفت؟ نی
آفتابا، در هوایت ذره‌ام
آفتاب از ذره رخ بنهفت؟ نی
حلقه بر در می‌زدم، گفتی: درآی
اندر آن بودم که غیرت گفت: نی
آخر این بخت مرا بیداریی
هیچ کس را بخت چندین خفت؟ نی
از برای تو عراقی طاق شد
از همه خوبان و با تو جفت نی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سر عشقت کس تواند گفت؟ نی
در وصفت کس تواند سفت؟ نی
هوش مصنوعی: کسی نمی‌تواند عشق تو را به خوبی بیان کند. هیچ‌کس نمی‌تواند صفات تو را به طور کامل توصیف کند.
دیدهٔ هر کس به جاروب مژه
خاک درگاهت تواند رفت؟ نی
هوش مصنوعی: چشم هر کسی نمی‌تواند با مژه‌هایش تو را از گرد و غبار درگاهت پاک کند. نه، این امکان‌پذیر نیست.
از گلستان جمال دلگشات
هیچ بی‌دل را گلی بشکفت؟ نی
هوش مصنوعی: آیا در باغ زیبایی‌های تو، هیچ‌کس که دلش شاد نیست، گلی شکوفا شده است؟ نه.
آفتابا، در هوایت ذره‌ام
آفتاب از ذره رخ بنهفت؟ نی
هوش مصنوعی: ای خورشید، در عشق تو من به اندازه یک ذره هستم، آیا می‌توانی نور خود را از من دریغ کنی؟ البته که نه.
حلقه بر در می‌زدم، گفتی: درآی
اندر آن بودم که غیرت گفت: نی
هوش مصنوعی: به در می‌زدم و خواستم وارد شوم، اما در درونم احساس غیرت و خودداری اجازه نداد که وارد شوم.
آخر این بخت مرا بیداریی
هیچ کس را بخت چندین خفت؟ نی
هوش مصنوعی: آخر این شانس من، کسی بیدار نیست که شانس دیگران این‌چنین در خواب باشد؟
از برای تو عراقی طاق شد
از همه خوبان و با تو جفت نی
هوش مصنوعی: به خاطر تو، عراقی به بهترین شکل خود درآمد و از همه‌ی خوبان برتر شد، اما من با تو سازگار نیستم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۸۲ به خوانش فاطمه زندی