گنجور

غزل شمارهٔ ۲۵۰

ای عشق، کجا به من فتادی؟
وی درد، به من چه رو نهادی؟
ای هجر، به جان رسیدم از تو
بس زحمت و دردسر که دادی
از یار خودم جدا فکندی
آخر تو به من کجا فتادی؟
هرگز نکنم تو را فراموش
ای آنکه مرا همیشه یادی
خرم به غم تو چون نباشم؟
چون تو به غمم همیشه شادی
تا چند خوری، دلا، غم جان؟
با غم همه وقت در جهادی
بگذر ز سر جهان، عراقی
انگار نبودی و نزادی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای عشق، کجا به من فتادی؟
وی درد، به من چه رو نهادی؟
هوش مصنوعی: ای عشق، چه شد که به من نزدیک شدی؟ ای درد، چرا به من رسیدی و تنهام گذاشتی؟
ای هجر، به جان رسیدم از تو
بس زحمت و دردسر که دادی
هوش مصنوعی: ای جدایی، به جانم رسیده‌ای، از درد و زحمتی که به من تحمیل کردی، به ستوه آمده‌ام.
از یار خودم جدا فکندی
آخر تو به من کجا فتادی؟
هوش مصنوعی: تو در نهایت مرا از یار خودت جدا کردی، حالا من نمی‌دانم به کجا تعلق دارم.
هرگز نکنم تو را فراموش
ای آنکه مرا همیشه یادی
هوش مصنوعی: هرگز تو را فراموش نخواهم کرد، ای کسی که همیشه در ذهن و خاطر من هستی.
خرم به غم تو چون نباشم؟
چون تو به غمم همیشه شادی
هوش مصنوعی: چطور می‌توانم در غم تو خرسند باشم؟ در حالی که تو همیشه در غم من شاد هستی.
تا چند خوری، دلا، غم جان؟
با غم همه وقت در جهادی
هوش مصنوعی: چرا مدام غم و اندوه را تحمل می‌کنی؟ در این دنیا که همه وقت در حال مبارزه و تلاش است، چرا همیشه بار مشکلات را بر دوش می‌کشی؟
بگذر ز سر جهان، عراقی
انگار نبودی و نزادی
هوش مصنوعی: از دنیای پیرامونت عبور کن، انگار که هیچ گاه در عراق زاده نشده‌ای و هیچ ارتباطی با آنجا نداری.

حاشیه ها

1395/05/02 07:08
پارسا

این شعر بسیار زیبا سروده شده، بارها و بارها خوندم و ازش لذت بردم، و بیت آخر واقعا شاه بیت هست.