غزل شمارهٔ ۱۶
شوری ز شرابخانه برخاست
برخاست غریوی از چپ و راست
تا چشم بتم چه فتنه انگیخت؟
کز هر طرفی هزار غوغاست
تا جام لبش کدام می داد؟
کز جرعهاش هر که هست شیداست
ساقی، قدحی، که مست عشقم
و آن باده هنوز در سر ماست
آن نعرهٔ شور همچنان هست
وآن شیفتگی هنوز برجاست
کارم، که چو زلف توست در هم
بیقامت تو نمیشود راست
مقصود تویی مرا ز هستی
کز جام، غرض می مصفاست
آیینهٔ روی توست جانم
عکس رخ تو درو هویداست
گل رنگ رخ تو دارد ، ارنه
رنگ رخش از پی چه زیباست ؟
ور سرو نه قامت تو دیده است
او را کشش از چه سوی بالاست؟
باغی است جهان، ز عکس رویت
خرم دل آن که در تماشاست
در باغ همه رخ تو بیند
از هر ورق گل، آن که بیناست
از عکس رخت دل عراقی
گلزار و بهار و باغ و صحراست
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شوری ز شرابخانه برخاست
برخاست غریوی از چپ و راست
هوش مصنوعی: در یک میخانه، هیجانی به وجود آمده است و صدای شادی و سرزندگی از طرفهای مختلف شنیده میشود.
تا چشم بتم چه فتنه انگیخت؟
کز هر طرفی هزار غوغاست
هوش مصنوعی: چشمان زیبای او چه شور و شوقی ایجاد کرده است! که هر سو را که نگاه کنی، صدای شگفتی و هیاهو به گوش میرسد.
تا جام لبش کدام می داد؟
کز جرعهاش هر که هست شیداست
هوش مصنوعی: هیچ کس نمیداند که لبان او چه نوع نوشیدنی را به جام میآورند، اما هر کسی که یک جرعه از آن بنوشد، در عشق دیوانه میشود.
ساقی، قدحی، که مست عشقم
و آن باده هنوز در سر ماست
هوش مصنوعی: ای ساقی، یک جام به من بده، چون عشق مرا مست کرده و هنوز اثر آن نوشیدنی در وجود ما باقی است.
آن نعرهٔ شور همچنان هست
وآن شیفتگی هنوز برجاست
هوش مصنوعی: آن هیجان و شور هنوز وجود دارد و آن عشق و علاقه هنوز در دلها باقی مانده است.
کارم، که چو زلف توست در هم
بیقامت تو نمیشود راست
هوش مصنوعی: کار من چنان است که به زلفهای تو گره خورده، و بدون وجود تو نمیتواند به سامان برسد.
مقصود تویی مرا ز هستی
کز جام، غرض می مصفاست
هوش مصنوعی: من تنها هدفم تو هستی، چون وجودم به خاطر لذتی است که از نوشیدن میبرم.
آیینهٔ روی توست جانم
عکس رخ تو درو هویداست
هوش مصنوعی: چهرهات همانند آینهای است که جانم را به خود جلب کرده و تصویری از تو در آن به وضوح دیده میشود.
گل رنگ رخ تو دارد ، ارنه
رنگ رخش از پی چه زیباست ؟
هوش مصنوعی: گل به خاطر رنگ صورت تو زیباست، وگرنه چهره تو خود به تنهایی چه قدر دلرباست؟
ور سرو نه قامت تو دیده است
او را کشش از چه سوی بالاست؟
هوش مصنوعی: اگر درخت سرو قامت تو را دیده باشد، پس چرا آنقدر بر افراشته و کشیده است؟
باغی است جهان، ز عکس رویت
خرم دل آن که در تماشاست
هوش مصنوعی: دنیا مانند باغی است که زیبایی و شادابی آن ناشی از وجود توست و کسی که به تماشای این زیبایی نشسته، دلش شاد میشود.
در باغ همه رخ تو بیند
از هر ورق گل، آن که بیناست
هوش مصنوعی: در باغ، همه گلها تنها تماشاگر زیبایی تو هستند، اما فقط کسی که چشم بصیرت داشته باشد، این زیبایی را درک میکند.
از عکس رخت دل عراقی
گلزار و بهار و باغ و صحراست
هوش مصنوعی: چهرهی تو نمایانگر زیباییهای گلزار، بهار، باغ و دشت است.