گنجور

غزل شمارهٔ ۱۵۲

ای دیده، بدار ماتم دل
کو در خطری فتاد مشکل
خون شد ز فراق یار و از یار
جز خون جگر دگر چه حاصل؟
عمری بتپید بر در یار
آن خسته جگر، چو مرغ بسمل
چون دید به عاقبت که دلدار
در خانهٔ او نکرد منزل
دل در پی وصل یار جان داد
و آن یار نشد، دریغ، حاصل
بر خاک درش فتاد و جان داد
آن قطرهٔ خون، که خوانیش دل
چون یاور نیست بخت با ما
از بهر چه می‌سرشتمان گل؟
ای کاش که بود ما نبودی!
کز بودن ماست کار باطل
ای یار، مبر ز من به یک بار
پیوسته ازین شکسته مگسل
در بحر فراق تو فتادم
دریاب، مگر فتم به ساحل
مگذار که هم چنین بماند
بیچاره عراقی از تو غافل

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای دیده، بدار ماتم دل
کو در خطری فتاد مشکل
هوش مصنوعی: ای چشم، برای دل که در موقعیتی سخت و خطرناک قرار گرفته، عزاداری کن.
خون شد ز فراق یار و از یار
جز خون جگر دگر چه حاصل؟
هوش مصنوعی: از دوری محبوب، دل به شدت غمگین و زجرکشیده شده است و از محبوب جز درد و رنج چیزی به دست نیامده است.
عمری بتپید بر در یار
آن خسته جگر، چو مرغ بسمل
هوش مصنوعی: عمری در درگاه محبوب خود به انتظار نشسته‌ام، مانند پرنده‌ای که به شدت آسیب‌دیده و بی‌نواست.
چون دید به عاقبت که دلدار
در خانهٔ او نکرد منزل
هوش مصنوعی: زمانی که او فهمید که محبوبش در خانه‌اش اقامت نکرد و به او توجهی نشان نداد، ناامید شد.
دل در پی وصل یار جان داد
و آن یار نشد، دریغ، حاصل
هوش مصنوعی: دل برای رسیدن به محبوبش تلاش کرد و جان خود را از دست داد، اما محبوب به او نرسید، ای کاش که اینطور نمی‌شد.
بر خاک درش فتاد و جان داد
آن قطرهٔ خون، که خوانیش دل
هوش مصنوعی: آن قطرهٔ خونی که بر زمین در بارگاهش افتاد، جانش را فدای عشق و محبت آن کس کرد که دلش آرام می‌گرفت از یادش.
چون یاور نیست بخت با ما
از بهر چه می‌سرشتمان گل؟
هوش مصنوعی: وقتی که شانس و بخت به ما کمک نمی‌کند، چرا باید به چیزهای زیبا و دل‌چسب دل ببندیم؟
ای کاش که بود ما نبودی!
کز بودن ماست کار باطل
هوش مصنوعی: ای کاش ما وجود نداشتیم! زیرا وجود ما سبب بیهوده‌گی است.
ای یار، مبر ز من به یک بار
پیوسته ازین شکسته مگسل
هوش مصنوعی: ای دوست، مرا ناگهان از خود دور نکن و این پیوند را که بین ماست، به یکباره نبر.
در بحر فراق تو فتادم
دریاب، مگر فتم به ساحل
هوش مصنوعی: در دریای جدایی تو غرق شده‌ام، مرا نجات بده، شاید به ساحل برسم.
مگذار که هم چنین بماند
بیچاره عراقی از تو غافل
هوش مصنوعی: اجازه نده که وضعیت این عراقی بدتر شود و از تو غافل بماند.

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"ساز و آواز (لیلی و مجنون - سوز و گداز)"
با صدای مجتبی عسگری (آلبوم نارنگ)

حاشیه ها

1394/09/08 00:12
مهدی عالم

ابیاتی از این غزل با آواز مجتبی عسگری و عود آرش سعیدیان به زیبایی اجرا شده:
پیوند به وبگاه بیرونی