غزل شمارهٔ ۱۵۰
تنگ آمدم از وجود خود، تنگ
ای مرگ، به سوی من کن آهنگ
بازم خر ازین غم فراوان
فریاد رسم ازین دل تنگ
تا چند آخر امید یابیم؟
تا کی به امید بوی یا رنگ؟
کی بود که ز خود خلاص یابم
فارغ گردم ز نام و از ننگ؟
افتادم در خلاب محنت
افتان خیزان، چو لاشهٔ لنگ
گر بر در دوست راه جویم
یک گام شود هزار فرسنگ
ور جانب خود کنم نگاهی
در دیدهٔ من فتد دو صد سنگ
ور در ره راستی روم راست
چون در نگرم، روم چو خرچنگ
ور زانکه به سوی گل برم دست
آید همه زخم خار در چنگ
دارم گلهها، ولی نه از دوست
از دشمن پر فسون و نیرنگ
با دوست مرا همیشه صلح است
با خود بود، ار بود مرا جنگ
این جمله شکایت از عراقی است
کو بر تن خود نگشت سرهنگ
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تنگ آمدم از وجود خود، تنگ
ای مرگ، به سوی من کن آهنگ
هوش مصنوعی: از وجود خود خسته و آزرده شدهام، ای مرگ، بیا و به سوی من نزدیک شو.
بازم خر ازین غم فراوان
فریاد رسم ازین دل تنگ
هوش مصنوعی: من دوباره از دل تنگم فریاد میزنم و از این غمهای فراوان نالانم.
تا چند آخر امید یابیم؟
تا کی به امید بوی یا رنگ؟
هوش مصنوعی: تا چه زمانی باید منتظر بمانیم که به نتیجه برسیم؟ تا کی باید فقط به امید نشانهای از عشق یا زیبایی زندگی کنیم؟
کی بود که ز خود خلاص یابم
فارغ گردم ز نام و از ننگ؟
هوش مصنوعی: کیست که بتوانم از خود رهایی یابم و از نام و ننگ آزاد شوم؟
افتادم در خلاب محنت
افتان خیزان، چو لاشهٔ لنگ
هوش مصنوعی: در جستجوی رهایی از مشکلات و دردها، احساس ضعف و ناتوانی میکنم، همانند موجودی که به سختی حرکت میکند و بار سنگینی بر دوش دارد.
گر بر در دوست راه جویم
یک گام شود هزار فرسنگ
هوش مصنوعی: اگر بخواهم به درِ دوست بروم، حتی یک قدم برداشتن به نظر میرسد که مسافتی بسیار طولانی را طی کردهام.
ور جانب خود کنم نگاهی
در دیدهٔ من فتد دو صد سنگ
هوش مصنوعی: اگر نگاهی به سوی خود بیندازم، در چشمانم دو صد سنگ میافتد.
ور در ره راستی روم راست
چون در نگرم، روم چو خرچنگ
هوش مصنوعی: اگر در مسیر صداقت گام بردارم، درست مانند خرچنگ میروم وقتی به اطراف نگاه میکنم.
ور زانکه به سوی گل برم دست
آید همه زخم خار در چنگ
هوش مصنوعی: اگر به سمت گل برویم، باید همه زخمهای خاری که در دست داریم را هم تحمل کنیم.
دارم گلهها، ولی نه از دوست
از دشمن پر فسون و نیرنگ
هوش مصنوعی: علی رغم اینکه شکایتها و ناراحتیهایی دارم، اما این گلهها از دوست نیست، بلکه از دشمنانی است که پر از فریب و نیرنگ هستند.
با دوست مرا همیشه صلح است
با خود بود، ار بود مرا جنگ
هوش مصنوعی: با دوستم همیشه در صلح و آرامش هستم، حتی اگر خودم در درونم درگیر مشکلات و جنگ باشم.
این جمله شکایت از عراقی است
کو بر تن خود نگشت سرهنگ
هوش مصنوعی: این جمله نشاندهنده ناراحتی از فردی است که مقامی را بر عهده دارد، اما خود را درگیر مسئولیتهایش نکرده و به وظایفش عمل نمیکند.

عراقی