غزل شمارهٔ ۱۳۴
از غم عشقت جگر خون است باز
خود بپرس از دل که او چون است باز؟
هر زمان از غمزهٔ خونریز تو
بر دل من صد شبیخون است باز
تا سر زلف تو را دل جای کرد
از سرای عقل بیرون است باز
حال دل بودی پریشان پیش ازین
نی چنین درهم که اکنون است باز
از فراق تو برای درد دل
صد بلا و غصه معجون است باز
تا جگر خون کردی، ای جان، ز انتظار
روزی دل، بیجگر خون است باز
از برای دل ببار، ای دیده خون
زان که حال او دگرگون است باز
گرچه میکاهد غم تو جان و دل
لیک مهرت هر دم افزون است باز
من چو شادم از غم و تیمار تو
پس عراقی از چه محزون است باز؟
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از غم عشقت جگر خون است باز
خود بپرس از دل که او چون است باز؟
هوش مصنوعی: از ناراحتی و غم عشق تو، دلم مثل جگر خون شده است. دوباره از خود دل بپرس که حالا چه حالی دارد؟
هر زمان از غمزهٔ خونریز تو
بر دل من صد شبیخون است باز
هوش مصنوعی: هر بار که تو با چشمان زیبایت به من نگاه میکنی، انگار دل من تحت حملهای بیپایان قرار میگیرد.
تا سر زلف تو را دل جای کرد
از سرای عقل بیرون است باز
هوش مصنوعی: دل به زیبایی و جذبهی زلف تو دل باخته و از قید و بندهای عقل و فکر آزاد شده است.
حال دل بودی پریشان پیش ازین
نی چنین درهم که اکنون است باز
هوش مصنوعی: حال دل تو پیش از این خیلی آشفته بود، اما اکنون حالت به قدری درهم و پیچیده شده که قابل مقایسه نیست.
از فراق تو برای درد دل
صد بلا و غصه معجون است باز
هوش مصنوعی: دلتنگی برای تو باعث شده که دردها و غصههایم به شکل عجیبی با هم درآمیزند و شدت بیشتری بگیرند.
تا جگر خون کردی، ای جان، ز انتظار
روزی دل، بیجگر خون است باز
هوش مصنوعی: ای جان، تا زمانی که از انتظار یک روز خاص، دل را به شدت آزرده کردهای، بدون شک دل همچنان در حال خونریزی است.
از برای دل ببار، ای دیده خون
زان که حال او دگرگون است باز
هوش مصنوعی: ای چشم، به خاطر دل ببار، زیرا حال او تغییر کرده و دیگرگون است.
گرچه میکاهد غم تو جان و دل
لیک مهرت هر دم افزون است باز
هوش مصنوعی: اگرچه غم تو جان و دل را کم میکند، اما محبت تو هر لحظه بیشتر و بیشتر میشود.
من چو شادم از غم و تیمار تو
پس عراقی از چه محزون است باز؟
هوش مصنوعی: من که از غم و درد تو شاد هستم، پس چرا عراقی دوباره نگران و غمگین است؟

عراقی