ایدل اندر پرده تقدیر کس را راه نیست
ایدل اندر پرده تقدیر کس را راه نیست
هیچ فهم از کشف اسرار سپهر آگاه نیست
فتنه ی گیتی مشو، زیرا که در زیر سپهر
یوسف امید اگر برجاست جز در چاه نیست
بر جوانی دل منه، چون دست فرمان فنا
هیچوقت از دامن ملک بقا کوتاه نیست
نام نیکو جو، نه مال و جاه چون بعد از حیات
نام نیکو هست مردم را و مال و جاه نیست
زندگانی چون بزرگی کن که بعد عمر او
خلق را جز مدح او پیرایه افواه نیست
صاحب عادل، مجیر الملک، صدر الدین پناه
نجم دین، نور جهان مکرمت، گردون جاه
نحس گردون در جهان جاه تا تأثیر کرد
بخت برنا را لگد کوب سپهر پیر کرد
دور گردون را زمانه علت بیداد خواند
صحن گیتی را ستاره موجب تشویر کرد
روزگار از جور گردون یک بیک آگاه گشت
اختر اندر کار گیتی سر بسر تقصیر کرد
عالم اندر آتشی خود را شبی در خواب دید
آسمان حالی بمرگ خواجه اش تعبیر کرد
از جهان اینم شگفت آمد که در صدر وجود
بی وجود صدر صاحب هفته ای تأخیر کرد
صاحب عادل، مجیر الملک، صدر دین پناه
نجم دین، نور جهان مکرمت، گردون جاه
آنکه ارکان ممالک را سپهر داد بود
..... کوه حلمش باد بود
..... پیش لشکر یأجوج ظلم
حکم او سد سدید عدل را بنیاد بود
ملک دین و دولت از تأثیر کلک ورای او
چون جهان ز آثار ابرو آفتاب و باد بود
..... پیوسته در بند جهان
در پناه دولت او همچو سرو آزاد بود
با فلک گفتم شبی زین دور، مقصود تو چیست
گفت نسل صاحب عادل که باقی باد، بود
صاحب عادل، مجیر الملک، صدر دین پناه
نجم دین، نور جهان مکرمت، گردون جاه
ای جهان را غیبت انصاف تو بر هم زده
مرگت آتش در نهاد دوده ی آدم زده
ضرب نقش راستی با شیشه هجران تو
دور چرخ کعبتین سیر انجم کم زده
چیست بی عدلت جهان ویرانه ی پر شور و شر
کیست بی جاهت فلک، سرگشته ی ماتم زده
گر جهان تا بنگرد خلق جهان را خاص و عام
خانمان از ماتم صدر جهان بر هم زده
صاحب عادل، مجیرالملک، صدر دین پناه
نجم دین، نور جهان مکرمت، گردون جاه
بر در عمر تو تا دست قضا مسمار زد
زندگانی خاک در چشم اولوالابصار زد
لاله رویان را درین غم چهره دار الضرب شد
بسکه ضرب دست بر رخسارشان دینار زد
بیخ امید از جهان ببرید گردون تا اجل
میخ نومیدیت محکم بر در و دیوار زد
دل منه بر گرمی مهر سپهر ایدل که چرخ
کاروان جان بتیغ مهر آتشبار زد
گر فلک را مهر بودی کی بدل کردی بکین
با بزرگی کز، در او، لاف استظهار زد
صاحب عادل، مجیر الملک، صدر دین پناه
نجم دین، نور جهان مکرمت، گردون جاه
سرورا تا ملک بی کلک تو نا منظوم شد
دولت از دیدار و اقبال درت محروم شد
در سواد خطه ی ملک عدم از سعی مرگ
خطه ی فرمان، تو گوئی نقطه ی موهوم شد
جود گوئی از صریر کلک تو موجود گشت
داد گوئی بی نفاذ امر تو معدوم شد
جان تو جان خلایق بود تا تو رفته ای
این سخن خلق جهان را بی سخن معلوم شد
هرچه شادی بود پنداری که از روی زمین
در سر صیت وفات صاحب مرحوم شد
صاحب عادل، مجیر الملک، صدر دین پناه
نجم دین؛ نور جهان مکرمت، گردون جاه
بی وجودت صاحبا صبح سعادت شام باد
صیت انصافت جهان را زیور ایام باد
مرغ دولت را چو در پرواز اقبال تو نیست
دانه ی تعظیم در حلق بزرگی دام باد
بی تو مجددین و دولت را که مخدوم جهانست
صبر دائم همدم و دولت همیشه رام باد
هر که از جان همچو دولت در هوای هر دو نیست
در دو گیتی تا بود زو نام دشمن کام باد
صاحب عادل، مجیر الملک، صدر دین پناه
نجم دین، نور جهان مکرمت، گردون جاه
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: ترجیع بند
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ایدل اندر پرده تقدیر کس را راه نیست
هیچ فهم از کشف اسرار سپهر آگاه نیست
هوش مصنوعی: عزیز من، در پرده مقدر و سرنوشت، هیچکس راهی برای درک نیست و هیچکس نمیتواند به رازهای آسمان پی ببرد.
فتنه ی گیتی مشو، زیرا که در زیر سپهر
یوسف امید اگر برجاست جز در چاه نیست
هوش مصنوعی: فتنه و آشوب دنیای زودگذر را بیفایده بدان، چرا که در زیر آسمان، امید و آرزو اگر هم وجود داشته باشد، جز در چاه و ناکامی نیست.
بر جوانی دل منه، چون دست فرمان فنا
هیچوقت از دامن ملک بقا کوتاه نیست
هوش مصنوعی: به جوانی دل نبند، زیرا هیچگاه نیروی زوال از دامان ماندگاری جدا نمیشود.
نام نیکو جو، نه مال و جاه چون بعد از حیات
نام نیکو هست مردم را و مال و جاه نیست
هوش مصنوعی: در زندگی، اهمیت نام نیک و شهرت ویژهای دارد و ارزش آن بیشتر از ثروت و مقام است، چرا که بعد از مرگ، تنها یاد نیک انسانها باقی میماند و دارایی و مقام او از بین میرود.
زندگانی چون بزرگی کن که بعد عمر او
خلق را جز مدح او پیرایه افواه نیست
هوش مصنوعی: زندگی را چنان بگذران که بعد از مرگت، مردم جز به نیکی و ستایش از تو سخن نگویند.
صاحب عادل، مجیر الملک، صدر الدین پناه
نجم دین، نور جهان مکرمت، گردون جاه
هوش مصنوعی: صاحب عادل و پناهندهای که ریشهاش به نجوم و دین برمیگردد، روشنایی و بزرگمردی در دنیای مکارم اخلاق است و منزلت و مقامش به آسمان میرسد.
نحس گردون در جهان جاه تا تأثیر کرد
بخت برنا را لگد کوب سپهر پیر کرد
هوش مصنوعی: سرنوشت بد و شوم در دنیا تا زمانی که اثرش را بر روی جوانی گذاشت، بخت او را همچون کسی که به زیر پا افتاده، له کرد و نابود ساخت.
دور گردون را زمانه علت بیداد خواند
صحن گیتی را ستاره موجب تشویر کرد
هوش مصنوعی: زمانه باعث بیدادگری و ستم شده و در این دنیا، ستارهها نقش تعیینکنندهای در تغییرات و تحولات دارند.
روزگار از جور گردون یک بیک آگاه گشت
اختر اندر کار گیتی سر بسر تقصیر کرد
هوش مصنوعی: زمانه به خاطر ظلم و ستمی که به انسانها میکند، به یک باره آگاه شد و ستارهها در حوادث جهان، همه تقصیرات را به گردن گرفتند.
عالم اندر آتشی خود را شبی در خواب دید
آسمان حالی بمرگ خواجه اش تعبیر کرد
هوش مصنوعی: عالمی در خواب خود را در آتش دید و آسمان هم آن را به معنای مرگ خواجه تعبیر کرد.
از جهان اینم شگفت آمد که در صدر وجود
بی وجود صدر صاحب هفته ای تأخیر کرد
هوش مصنوعی: از دنیا برایم عجیب است که در اوج وجود، وجودی که هیچ ندارد، صاحب آن هفتهای در تأخیر است.
صاحب عادل، مجیر الملک، صدر دین پناه
نجم دین، نور جهان مکرمت، گردون جاه
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف شخصیتی میپردازد که دارای ویژگیهای برجسته و مثبتی است. او فردی عادل و پشتیبان مردم است و مقام والایی در دین و سیاست دارد. مانند ستارهای در آسمان، نورانی و محترم به شمار میآید و مرتبهای بلند در اجتماع دارد. به طور کلی، این فرد در زندگی دیگران و جامعه نقشی مهم و مثبت ایفا میکند.
آنکه ارکان ممالک را سپهر داد بود
..... کوه حلمش باد بود
هوش مصنوعی: آن کسی که پایههای کشورها را به آسمان رساند، دارای صبر و بردباریای است که مانند کوه است و از باد نمیلرزد.
..... پیش لشکر یأجوج ظلم
حکم او سد سدید عدل را بنیاد بود
هوش مصنوعی: در میان سپاهیان یأجوج، ظلم او بر اساس فرمان، همچون سدی محکم بر پایه عدالت استوار است.
ملک دین و دولت از تأثیر کلک ورای او
چون جهان ز آثار ابرو آفتاب و باد بود
هوش مصنوعی: ملک و حکومت تحت تأثیر هنر و قلم او قرار دارد، همانطور که جهان تحت تأثیر نشانههای چهره آفتاب و وزش باد است.
..... پیوسته در بند جهان
در پناه دولت او همچو سرو آزاد بود
هوش مصنوعی: همواره در چنگال دنیا قرار دارد، اما به لطف وجود او مانند سرو آزاد و رها زندگی میکند.
با فلک گفتم شبی زین دور، مقصود تو چیست
گفت نسل صاحب عادل که باقی باد، بود
هوش مصنوعی: روزی شب با آسمان صحبت کردم و از او پرسیدم که هدف تو چیست. آسمان در پاسخ گفت که آرزوی من این است که نسل فردی عادل همیشه پایدار بماند.
صاحب عادل، مجیر الملک، صدر دین پناه
نجم دین، نور جهان مکرمت، گردون جاه
هوش مصنوعی: این متن اشاره به فردی دارد که در جامعه مقام و منزلت بالایی دارد. او به عنوان یک شخصیت عادل و حمایتکننده شناخته میشود که به دین و مذهب اهمیت میدهد. همچنین به نور و روشنی در زندگی اطراف اشاره شده که نشاندهنده احترامی است که برای این شخص قائل هستند و او را به عنوان یک منبع قدرت و اعتبار معرفی میکند.
ای جهان را غیبت انصاف تو بر هم زده
مرگت آتش در نهاد دوده ی آدم زده
هوش مصنوعی: ای جهان، عدم انصاف تو همه چیز را به هم ریخته و مرگ تو مانند آتشی است که در وجود آدمیت اثر گذاشته است.
ضرب نقش راستی با شیشه هجران تو
دور چرخ کعبتین سیر انجم کم زده
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که دل تنگی و جدایی از معشوق، بر زندگی و گردش زمانه تاثیر گذاشته است. شاعر با استفاده از تمثیلهایی چون "شیشه هجران" و "چرخ کعبتین" به احساسات عمیق و درد افکنده خود اشاره میکند و نشان میدهد که چگونه این جدایی، لحظهها و ایام را تحت تأثیر قرار داده است.
چیست بی عدلت جهان ویرانه ی پر شور و شر
کیست بی جاهت فلک، سرگشته ی ماتم زده
هوش مصنوعی: جهان بدون عدالت، دنیایی آشفته و خراب است و آسمان بدون مقام و اعتبار، در حال سرکشی و غمگینی به سر میبرد.
گر جهان تا بنگرد خلق جهان را خاص و عام
خانمان از ماتم صدر جهان بر هم زده
هوش مصنوعی: اگر دنیا به تماشا بنشیند، میبیند که وجود انسانها، هم برای خاصان و هم برای عامه، به دلایل غم و اندوه در جهان از هم پاشیده است.
صاحب عادل، مجیرالملک، صدر دین پناه
نجم دین، نور جهان مکرمت، گردون جاه
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف شخصیتی برجسته و با کمالات میپردازد که از مقام و منزلت بالایی برخوردار است. او به عنوان یک فرد عدالتمدار و پشتیبان مردم شناخته میشود و در زمینه دین و سیاست نیز نقش مهمی دارد. نام وی به عنوان نوری در زندگی مردم و جامعه ذکر شده است، که نشاندهنده تأثیر مثبت و درخشش او در میان دیگران میباشد.
بر در عمر تو تا دست قضا مسمار زد
زندگانی خاک در چشم اولوالابصار زد
هوش مصنوعی: در طول زندگی تو، زمانی که تقدیر به در تو میکوبد، حقیقت زندگی به نوعی بر چشمهای افرادی که بینا هستند، پنهان میشود.
لاله رویان را درین غم چهره دار الضرب شد
بسکه ضرب دست بر رخسارشان دینار زد
هوش مصنوعی: چهرهی لالهگونهها به خاطر غم زیاد، مانند سکههایی که ضرب میشوند، دچار تغییر و آسیب شده است، چرا که ضربهی دست بر صورتشان بهقدری شدید بوده که همانند سکههای دینار، آسیب دیدهاند.
بیخ امید از جهان ببرید گردون تا اجل
میخ نومیدیت محکم بر در و دیوار زد
هوش مصنوعی: جهان از هر امیدی خالی شده است و زمانه به وضوح نشان میدهد که ناامیدی تو را بهطور محکم در خود گرفتار کرده است، بهطوری که احساس میکنی همه جا تنها نشانههای ناامیدی را میبینی.
دل منه بر گرمی مهر سپهر ایدل که چرخ
کاروان جان بتیغ مهر آتشبار زد
هوش مصنوعی: دل من تحت تأثیر محبت و گرمی آسمان است، چرا که چرخ زندگی و سرنوشت جان را با تیزی عشق در آتش میسوزاند.
گر فلک را مهر بودی کی بدل کردی بکین
با بزرگی کز، در او، لاف استظهار زد
هوش مصنوعی: اگر آسمان محبت میکرد، هرگز تغییرش به کینه نمیانجامید؛ زیرا در جایگاهی که بزرگمنشی وجود دارد، ادعای برتری بیمعناست.
صاحب عادل، مجیر الملک، صدر دین پناه
نجم دین، نور جهان مکرمت، گردون جاه
هوش مصنوعی: این متن به ستایش و تجلیل از شخصی پرداخته است که دارای ویژگیهای برجستهای همچون عدالت، حمایت از مردم و مقام بالای دینی و اجتماعی است. او به عنوان نوری در جهان و مظهر بزرگی و کرامت شناخته میشود که در زندگی دیگران تأثیرگذار و راهنمایی برای آنهاست.
سرورا تا ملک بی کلک تو نا منظوم شد
دولت از دیدار و اقبال درت محروم شد
هوش مصنوعی: ای سرور، تا زمانی که تو بینقش و بینگارش باشی، ملک و سرزمین بینظم و بیقانون خواهد شد و از برکت دیدار و خوششانسی تو، از نعمتها و فراوانی محروم میماند.
در سواد خطه ی ملک عدم از سعی مرگ
خطه ی فرمان، تو گوئی نقطه ی موهوم شد
هوش مصنوعی: در دل سرزمین بینهایت، تلاش مرگ باعث شده تا انگار یک نقطهی خیالانگیز به وجود بیاید.
جود گوئی از صریر کلک تو موجود گشت
داد گوئی بی نفاذ امر تو معدوم شد
هوش مصنوعی: بخشش و generosity تو باعث شده است که کلمات زیبایی به وجود بیاید، در حالی که قدرت و اختیار تو میتواند باعث نابودی هر چیزی شود.
جان تو جان خلایق بود تا تو رفته ای
این سخن خلق جهان را بی سخن معلوم شد
هوش مصنوعی: وجود تو سرمنشا حیات مردم بود و اکنون که رفتهای، بینیاز از گفتار، نیاز و حال مردم دنیا آشکار شده است.
هرچه شادی بود پنداری که از روی زمین
در سر صیت وفات صاحب مرحوم شد
هوش مصنوعی: تمام شادیها و خوشیهایی که وجود داشت، گویی به خاطر فوت شخص محترم از روی زمین رخت بربستهاند.
صاحب عادل، مجیر الملک، صدر دین پناه
نجم دین؛ نور جهان مکرمت، گردون جاه
هوش مصنوعی: کسی که به عنوان حاکم عادل شناخته میشود، در شرایط سخت به مردم کمک میکند و پشتیبان مذهب و دین است. او منبع نور و لطف در جهان به شمار میآید و دارای مقام و اعتبار بسیاری است.
بی وجودت صاحبا صبح سعادت شام باد
صیت انصافت جهان را زیور ایام باد
هوش مصنوعی: بدون حضور تو، ای دوست، صبح خوشبختی و عصر شادی نخواهد بود. نام نیکوی تو، جهان را زینت ایام قرار دهد.
مرغ دولت را چو در پرواز اقبال تو نیست
دانه ی تعظیم در حلق بزرگی دام باد
هوش مصنوعی: وقتی که در زندگیات شفافیت و موفقیت لازم را نداری، نباید انتظار داشته باشی که چیزهای بزرگ و ارزشمند به دست آوری.
بی تو مجددین و دولت را که مخدوم جهانست
صبر دائم همدم و دولت همیشه رام باد
هوش مصنوعی: بدون تو، مجددین و دولت که صاحب و پیشوای دنیا هستند، صبر دائمی و زندگی آسانی داشته باشند.
هر که از جان همچو دولت در هوای هر دو نیست
در دو گیتی تا بود زو نام دشمن کام باد
هوش مصنوعی: هر کسی که همچون خوشبختی از جان خود نسبت به دو دنیا بیتوجه باشد، در این دو جهانی که هست، نامش به عنوان دشمن باقی خواهد ماند.
صاحب عادل، مجیر الملک، صدر دین پناه
نجم دین، نور جهان مکرمت، گردون جاه
هوش مصنوعی: فردی که صاحب انصاف و عدالت است، حامی و پشتیبان کشور، صدر دین ما و ستارهی راهنمای دین، نورانی و بزرگی که مایهی اعتبار و عظمت در جهان است.