گنجور

شمارهٔ ۱۲

ای بزرگی که با نسیم وفات
بوی شب‌بوی درنمی‌گنجد
بر در جاهت ارچه چرخ شدست
توی در توی درنمی‌گنجد
پس و را بندهٔ بلای دل است
کهنه و نوی درنمی‌گنجد
پیش عشق من و لطافت یار
که دل و خوی در نمی‌گنجد
گل حسن است و با لطافت رو
گل خودروی درنمی‌گنجد
در جهانی که چین طره تست
چین ابروی درنمی‌گنجد
دوش می‌گفت رنجه شو تو ولیک
چه کنم موی در نمی‌گنجد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای بزرگی که با نسیم وفات
بوی شب‌بوی درنمی‌گنجد
هوش مصنوعی: ای بزرگ‌مردی که بوی عطر شب‌بو با نسیم مرگ در هم نمی‌آمیزد.
بر در جاهت ارچه چرخ شدست
توی در توی درنمی‌گنجد
هوش مصنوعی: هرچند که مقام و عظمت تو بسیار بزرگ و فراگیر است، اما تو از درگاه خودت نمی‌گذری و در واقع در آن فضای محدود نمی‌گنجی.
پس و را بندهٔ بلای دل است
کهنه و نوی درنمی‌گنجد
هوش مصنوعی: پس و را به اشتباه در بند احساسات خود گرفتار کرده‌ام، این احساسات قدیم و جدید در قلبم جا نمی‌گیرد.
پیش عشق من و لطافت یار
که دل و خوی در نمی‌گنجد
هوش مصنوعی: در حضور عشق من و ناز و محبت محبوب، قلب و روح من نمی‌توانند تحمل کنند.
گل حسن است و با لطافت رو
گل خودروی درنمی‌گنجد
هوش مصنوعی: گل حسن زیبا و لطیف است، اما زیبایی‌اش فراتر از این است که فقط در یک فضا محدود شود.
در جهانی که چین طره تست
چین ابروی درنمی‌گنجد
هوش مصنوعی: در دنیایی که زیبایی و جذابیت تو مانند چین ابرو است، دیگر زیبایی‌های دیگر گنجایش ندارند.
دوش می‌گفت رنجه شو تو ولیک
چه کنم موی در نمی‌گنجد
هوش مصنوعی: دیروز کسی به من گفت که باید خود را آماده کنم، اما نمی‌دانم چگونه این کار را انجام دهم زیرا در دامنه‌ی وجودم نمی‌گنجد.