گنجور

شمارهٔ ۱

زلف اندر تاب چینی دیگرست
کفرت اندر زلف دینی دیگرست
از زمرد خاتم لعل ترا
تا خط آوردی نگینی دیگرست
کو دلی دیگر که دست عشوه ات
هر دم اندر آستینی دیگرست
کو ز تو جانی که چشم ساحرست
مست حسن اندر کمینی دیگرست
در جهانی کافتاب حسن اوست
آسمان آنجا، زمینی دیگرست
گرد ماه از مشک تا خرمن زدی
آفتابت خوشه چینی دیگرست
بر امامی ز آفرینت هر زمان
ز آفرینش آفرینی دیگرست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زلف اندر تاب چینی دیگرست
کفرت اندر زلف دینی دیگرست
هوش مصنوعی: زلف تاب‌دار چینی حالت متفاوتی دارد و زیبایی تو در زلف دینی نیز جذابیت خاصی دارد.
از زمرد خاتم لعل ترا
تا خط آوردی نگینی دیگرست
هوش مصنوعی: از زیبایی و ارزش خاتم زمردین تو، تا وقتی که خطی کشیده می‌شود، گوهر دیگری سر بر می‌آورد.
کو دلی دیگر که دست عشوه ات
هر دم اندر آستینی دیگرست
هوش مصنوعی: کجا می‌توان دل دیگری پیدا کرد که هر لحظه از زیبایی‌ات در دست دیگری باشد؟
کو ز تو جانی که چشم ساحرست
مست حسن اندر کمینی دیگرست
هوش مصنوعی: کسی که جانش را به تو سپرده، چشمانش مانند چشمان جادوگری است که در میانه زیبایی‌ها گرفتار شده است.
در جهانی کافتاب حسن اوست
آسمان آنجا، زمینی دیگرست
هوش مصنوعی: در این جهان، زیبایی او مانند آفتاب درخشان است و آنجا، آسمانی وجود دارد که دارای زمینی متفاوت و خاص است.
گرد ماه از مشک تا خرمن زدی
آفتابت خوشه چینی دیگرست
هوش مصنوعی: ماه را با عطر مشک آراسته‌ای و حالا آفتابت مثل خوشه‌چینی جدیدی در مزرعه است.
بر امامی ز آفرینت هر زمان
ز آفرینش آفرینی دیگرست
هوش مصنوعی: هر زمان که به وجود امامی نگاه می‌کنی، متوجه می‌شوی که از آفرینش او، هر بار آفرینش جدیدی به وجود می‌آید.