گنجور

بخش ۴ - یاری خواستن از ساقی حقیقی

همان به که جام نبیدی زنم
در خانقاه امیدی زنم
ستانم ز پیر مغان آب تاک
زآلودگی ها کنم خویش، پاک
به هر ماه از غزه اش تا به سلخ
شوم بی خود از شور صهبای تلخ
بده ساقی آن آب آتش مزاج
بکن در دم از درد جامی، علاج
به آبی بزن ساقیا آتشم
چو مستان شوم تیغ کین برکشم
کنم از تن دشمن دوست، پوست
که این کار – با دشمن او نکوست
بکن ماهرویا، که شد گاه جنگ
زابرو –کمان و زمژگان، خدنگ
بیارا زغمزه سپاهی گشن
زره پوش، چون طره خویشتن
که من همچو سوسن شوم ده زبان
به مداحی خادم خاندان
نشانم یکی شاه برتخت نو
که تایید او را بود پیشرو
که تیغش بر آرد ز دشمن دمار
نمانم از این بیشتر سوگوار
ازین پیش اگر با دلی پر زدرد
سخن گفتم از ماتم شاه فرد
ازین پیش اگر با دلی پر زدرد
سخن گفتم ازماتم شاه فرد
ازین پس همه جشن و سور آورم
دل دوست را پر سرور آورم
جهان را کنم همچو باغ بهشت
زکردار مختار فرخ سرشت
چه مختار؟ داروی دل های ریش
جهانجوی و باداد و فرخنده کیش
سرانداز بدخواه آل رسول (ص)
فرح بخش قلب علی (ع) و بتول (س)
ستانند ه ی خون پروردگار
نشانی، به کف تیغش از ذوالفقار
هواه خواه چارم امام انام
روان پیمبر از او شاد کام
پذیرفته کارش جهان آفرین
شکفته از او چهر ضرغام دین
بدش نو عبیده نکونام باب
که بد پور مسعود، آن کامیاب
ثقیفی گهر، باب آن نامدار
به گیتی درون، زن نکرد اختیار
بدی بسکه هشیار و مشکل پسند
همالی چو خود خواستی ارجمند
بتی تیر مژگان به کارش نکرد
به شمشیر ابرو شکارش نکرد
نمودند یک شب به خواب اندرش
که فرخنده جفتی شود همسرش
ز فرخ گهر دوده ی نامدار
کزان شاخ، آمالش آید به بار
خدایش یک پور، بخشد دلیر
که او را بود، زور و چنگال شیر
همان زن که در خواب گفتند خواست
زمختار – زادن شد آن خواب، راست

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

همان به که جام نبیدی زنم
در خانقاه امیدی زنم
هوش مصنوعی: بهتر است که در خانقاه، جامی پر از شراب بنوشم و امیدی به زندگی داشته باشم.
ستانم ز پیر مغان آب تاک
زآلودگی ها کنم خویش، پاک
هوش مصنوعی: از پیر مغان شراب تازه‌ای می‌گیرم تا از آلودگی‌ها خود را پاک و خالص کنم.
به هر ماه از غزه اش تا به سلخ
شوم بی خود از شور صهبای تلخ
هوش مصنوعی: در هر ماه، از غزه تا پایان روز، بدون اینکه خودم بفهمم، تحت تأثیر شور و حال تلخ نوشیدنی هستم.
بده ساقی آن آب آتش مزاج
بکن در دم از درد جامی، علاج
هوش مصنوعی: بیا ای ساقی، آن نوشیدنی را به من بده که گرما و سوزش را کاهش دهد. در این لحظه از درد جام را واسطه شفای خود قرار بده.
به آبی بزن ساقیا آتشم
چو مستان شوم تیغ کین برکشم
هوش مصنوعی: به ساقی آب بده تا دل شاد و سرحال شوم، در این حالت حس انتقام را از خود دور می‌کنم.
کنم از تن دشمن دوست، پوست
که این کار – با دشمن او نکوست
هوش مصنوعی: من از بدن دشمن دوست، پوست می‌کنم؛ زیرا این کار با دشمن او عمل خوبی است.
بکن ماهرویا، که شد گاه جنگ
زابرو –کمان و زمژگان، خدنگ
هوش مصنوعی: زیبا رویان را به کار بگیر، زیرا زمان جنگ از زابرو فرارسیده است – کمان و تیر و جادو در دست‌هاست.
بیارا زغمزه سپاهی گشن
زره پوش، چون طره خویشتن
هوش مصنوعی: بیار از معشوق زیبا و دلربا، مانند سپاهی که زره بر تن کرده است، چونان که موی خود را به زیبایی می‌افشاند.
که من همچو سوسن شوم ده زبان
به مداحی خادم خاندان
هوش مصنوعی: من مانند سوسن می‌شوم و ده زبان برای ستایش خدمتگزار خانواده به کار می‌برم.
نشانم یکی شاه برتخت نو
که تایید او را بود پیشرو
هوش مصنوعی: من کسی را می‌بینم که مانند یک شاه بر تخت جدید نشسته و پیش از او، حمایت و تأیید دیگری وجود دارد.
که تیغش بر آرد ز دشمن دمار
نمانم از این بیشتر سوگوار
هوش مصنوعی: اگر تیغه‌اش از دشمنان انتقام بگیرد و او را نابود کند، دیگر نمی‌توانم بیشتر از این برای او غم و اندوه بخورم.
ازین پیش اگر با دلی پر زدرد
سخن گفتم از ماتم شاه فرد
هوش مصنوعی: اگر قبلاً با دل پر از درد دربارهٔ غم و سوگ شاه سخن گفته‌ام، امیدوارم این احساس را درک کنید.
ازین پیش اگر با دلی پر زدرد
سخن گفتم ازماتم شاه فرد
هوش مصنوعی: در گذشته، زمانی که با دل پر از درد و ناراحتی صحبت می‌کردم، به خاطر سوگواری برای شاه فرد بود.
ازین پس همه جشن و سور آورم
دل دوست را پر سرور آورم
هوش مصنوعی: از این پس همه جا شادمانی و جشن برپا می‌کنم و دل دوست را پر از خوشحالی می‌سازم.
جهان را کنم همچو باغ بهشت
زکردار مختار فرخ سرشت
هوش مصنوعی: می‌خواهم دنیا را به مانند باغی بهشت شاداب سازم، به خاطر اعمال و رفتار فردی بزرگوار و خوش‌خلق.
چه مختار؟ داروی دل های ریش
جهانجوی و باداد و فرخنده کیش
هوش مصنوعی: چه کسی می‌تواند به خوبی دل‌های شکسته و آسیب‌دیده را درمان کند، و یاری‌رسانی باشد برای کسانی که در جستجوی حقیقت و خوشبختی هستند؟
سرانداز بدخواه آل رسول (ص)
فرح بخش قلب علی (ع) و بتول (س)
هوش مصنوعی: سرانجام دشمنان آل پیامبر (ص)، باعث خوشحالی دل علی (ع) و حضرت فاطمه (س) شدند.
ستانند ه ی خون پروردگار
نشانی، به کف تیغش از ذوالفقار
هوش مصنوعی: آنها نشانه‌ای از خون پروردگار را در دستان خود دارند، مانند خط تیغی که از شمشیر ذوالفقار می‌آید.
هواه خواه چارم امام انام
روان پیمبر از او شاد کام
هوش مصنوعی: هواخواه من چهارمین امام هستم و جان پیامبر از او خوشنود و شاداب است.
پذیرفته کارش جهان آفرین
شکفته از او چهر ضرغام دین
هوش مصنوعی: کارهای او مورد پذیرش و تأیید خالق جهان است و از او چهره‌ای شجاع و بزرگنمایی در دین ظهور کرده است.
بدش نو عبیده نکونام باب
که بد پور مسعود، آن کامیاب
هوش مصنوعی: عبیده که به خوبی و نیکی شناخته شده است، به زودی فرزندی خواهد داشت که مانند مسعود، موفق و پیروز خواهد بود.
ثقیفی گهر، باب آن نامدار
به گیتی درون، زن نکرد اختیار
هوش مصنوعی: گوهری سنگین و با ارزش در دل زمین وجود دارد که نام آن در جهان معروف است، اما هیچ شخصی آن را انتخاب نکرده است.
بدی بسکه هشیار و مشکل پسند
همالی چو خود خواستی ارجمند
هوش مصنوعی: بدی به حدی زیرک و سخت‌پسند است که اگر چیزی را همان‌طور که می‌خواهی بگویی، به آن ارزش و احترام می‌گذارد.
بتی تیر مژگان به کارش نکرد
به شمشیر ابرو شکارش نکرد
هوش مصنوعی: چشم‌های زیبا و مژه‌های بلند او نمی‌توانند به او آسیبی برسانند و ابروهای خوش‌فرمش نیز قادر نیستند او را در دام بیندازند.
نمودند یک شب به خواب اندرش
که فرخنده جفتی شود همسرش
هوش مصنوعی: روزی در خواب به او نشان دادند که همسرش جفتی خوشبخت و نیکو پیدا خواهد کرد.
ز فرخ گهر دوده ی نامدار
کزان شاخ، آمالش آید به بار
هوش مصنوعی: از نسل گرانمایه و مشهور که از آن، آرزوها به ثمر می‌رسد.
خدایش یک پور، بخشد دلیر
که او را بود، زور و چنگال شیر
هوش مصنوعی: خداوند، فرزندی شجاع و نیرومند عطا کند که مانند شیر، قدرت و توانایی داشته باشد.
همان زن که در خواب گفتند خواست
زمختار – زادن شد آن خواب، راست
هوش مصنوعی: زنی که در خواب درباره‌اش گفته بودند که لایق ناز و لطافت نیست، حالا همان زن به واقعیتی تبدیل شده است که نشان می‌دهد این خواب حقیقت دارد.