گنجور

بخش ۸۴ - نامه نوشتن ابن زیاد به شام و مدینه

به دست نوندی فرستاد تیز
به یثرب یکی نامه بنوشت نیز
به عمرو سعیدش بداد آگهی
که شد گیتی از آل حیدر تهی
سپس زاده ی سعد را پیش خواند
ز نیرنگ باوی چنین راز نماند
که منشور ری را بده تا دگر
گمارم در آن نیک و بد را نظر
عمر گفت آن نامه از این رهی
بشد یاوه، زآن نیستم آگهی
بگفتا: چنین نیست از بهر آن
تو آن زشت منشور کردی نهان
که چونت زنان قریش و حجاز
زبان ملامت نمایند باز
تو آن نامه برخویش سازی گواه
که خود را کنی پاک از این گناه
بگویی به فتوای ابن زیاد
به پا گشت اندر جهان این فساد
بده باز پس زود منشور ری
وگرنه کنم روز عمر تو طی
عمر زاده ی سعد بگریست زار
بگفتا چو من کیست بد روزگار؟
نهادم به خود بار چندین گناه
شدم در دو گیتی از آن رو سیاه
که شاید ببینم به خود ملک ری
امید مرا کردی اینگونه طی
برادر یکی داشت ابن زیاد
که عثمان بدش نام آن پرفساد
بدو گفت بی کژی و کاستی
عمر گفت این از ره راستی
برای تو سبط نبی را بکشت
ندارد به جز باد از تو به مشت
خدا را بدم راضی از این فساد
نماند به جا نام آل زیاد
که خواهد زما خون فرزند خویش
پیمبر که شد زین عزا، سینه ریش
عمر زاده ی سعد از این سخن
به خود کرد نفرین در آن انجمن
که بدتر زمن کیست نزد خدای؟
چه آید مرا؟ تابه دیگر سرای
مرا دین و دنیا ابر باد رفت
زخویشم به خود بین چه بیداد رفت
زما برخداوند بادا سپاس
که آن زشت کردار حق ناشناس
پس از کشتن خسرو نینوا
نشد کام او در زمانه روا
به کوفه چو آل نبی روز چند
بماندند در بند کین مستمند

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به دست نوندی فرستاد تیز
به یثرب یکی نامه بنوشت نیز
هوش مصنوعی: به سرعت نامه‌ای به یثرب فرستاده شد.
به عمرو سعیدش بداد آگهی
که شد گیتی از آل حیدر تهی
هوش مصنوعی: به عمرو سعید خبر دادند که دنیا از نسل حیدر خالی شده است.
سپس زاده ی سعد را پیش خواند
ز نیرنگ باوی چنین راز نماند
هوش مصنوعی: سپس او پسر سعد را نزد خود فراخواند و با نیرنگی که داشت، این راز دیگر پنهان نماند.
که منشور ری را بده تا دگر
گمارم در آن نیک و بد را نظر
هوش مصنوعی: بیا تا صفحه‌ای نو را بگشایم و بر آن خوب و بد را بررسی کنم.
عمر گفت آن نامه از این رهی
بشد یاوه، زآن نیستم آگهی
هوش مصنوعی: عمر می‌گوید: آن نامه که به دستم رسید، از این مسیر به دست آمده، اما من از محتوای آن خبری ندارم و فکر می‌کنم بیهوده است.
بگفتا: چنین نیست از بهر آن
تو آن زشت منشور کردی نهان
هوش مصنوعی: او گفت: این طور نیست، دلیلش این است که تو آن ویژگی زشت را به طور پنهانی در خودت شکل داده‌ای.
که چونت زنان قریش و حجاز
زبان ملامت نمایند باز
هوش مصنوعی: اگر زنان قریش و حجاز برای تو زبان به انتقاد باز کنند، دیگر چگونه باید رفتار کنی؟
تو آن نامه برخویش سازی گواه
که خود را کنی پاک از این گناه
هوش مصنوعی: تو باید دل خود را شاهدی بر اعمالت قرار دهی، تا بتوانی خود را از این گناهان پاک کنی.
بگویی به فتوای ابن زیاد
به پا گشت اندر جهان این فساد
هوش مصنوعی: به خاطر دستور ابن زیاد، در دنیا ناآرامی و فساد به وجود آمد.
بده باز پس زود منشور ری
وگرنه کنم روز عمر تو طی
هوش مصنوعی: لطفاً به من دیر برگشت نده، وگرنه عمرت را سریع می‌گذرانم.
عمر زاده ی سعد بگریست زار
بگفتا چو من کیست بد روزگار؟
هوش مصنوعی: فرزند سعد به شدت گریست و گفت: آیا فردی مانند من در این زمانه بدبخت وجود دارد؟
نهادم به خود بار چندین گناه
شدم در دو گیتی از آن رو سیاه
هوش مصنوعی: من بار گناه‌های زیادی را به دوش کشیدم و به همین دلیل در این جهان و آن جهان، تیره و تار شدم.
که شاید ببینم به خود ملک ری
امید مرا کردی اینگونه طی
هوش مصنوعی: شاید ببینم در ملک ری که به من امید دادی و این‌گونه مسیری را طی کردم.
برادر یکی داشت ابن زیاد
که عثمان بدش نام آن پرفساد
هوش مصنوعی: ابن زیاد برادری داشت که عثمان نام داشت و به او خیلی بد می‌نگریست.
بدو گفت بی کژی و کاستی
عمر گفت این از ره راستی
هوش مصنوعی: به او گفت بدون هیچ نقص و کم و کاستی، عمر پاسخ داد که این به خاطر مسیر درست و راستی است.
برای تو سبط نبی را بکشت
ندارد به جز باد از تو به مشت
هوش مصنوعی: برای تو، نوه پیامبر را به قتل می‌رساند، به جز تو کسی نیست که در این کار تو را یاری کند.
خدا را بدم راضی از این فساد
نماند به جا نام آل زیاد
هوش مصنوعی: خدا را قسم می‌خورم که از این فساد چیزی باقی نماند، و نام آل زیاد فراموش شود.
که خواهد زما خون فرزند خویش
پیمبر که شد زین عزا، سینه ریش
هوش مصنوعی: کیست که از دل داغ خود ناله‌ای برنیاورد، زمانی که فرزندش به خاطر مصیبت‌هایش به جدایی افتاده و سینه‌اش از درد پاره شده؟
عمر زاده ی سعد از این سخن
به خود کرد نفرین در آن انجمن
هوش مصنوعی: عمر زاده ی سعد از شنیدن این سخن در آن جلسه به خود ناسزا گفت.
که بدتر زمن کیست نزد خدای؟
چه آید مرا؟ تابه دیگر سرای
هوش مصنوعی: کیست که نزد خدا از من بدتر باشد؟ چه چیز بر من وارد خواهد شد؟ تا زندگی دیگری را آغاز کنم.
مرا دین و دنیا ابر باد رفت
زخویشم به خود بین چه بیداد رفت
هوش مصنوعی: من نه به دین و دنیای خود اهمیت می‌دهم و نه به سرنوشت خود، زیرا از درون خود را می‌نگرم و می‌بینم که چه ظلمی در حق خودم روا داشته‌ام.
زما برخداوند بادا سپاس
که آن زشت کردار حق ناشناس
هوش مصنوعی: سپاسگزار خداوند هستم که آن شخص بدکردار و ناآگاه به حق را به من معرفی کرد.
پس از کشتن خسرو نینوا
نشد کام او در زمانه روا
هوش مصنوعی: پس از اینکه خسرو را کشتند، در نینوا هیچ چیز برای او در این دنیا خوشایند و مناسب نبود.
به کوفه چو آل نبی روز چند
بماندند در بند کین مستمند
هوش مصنوعی: در کوفه، افرادی از نسل پیامبر چند روزی در بندِ کینه و دشمنی ماندند و در شرایط سختی به سر بردند.