گنجور

بخش ۱۰۳ - خطبه خواندن حضرت زینب در مجلس یزید و گفتگو پیش آن پلید

به پا خاست چون باب خود بوتراب
یکی خطبه برخواند نغز و صواب
سپس روبه وی کرد و گفت ای یزید
درست است گفته آنچه رب مجید
که آن تیره جانان دل بی فروغ
که خوانند آیات ما را دروغ
بخندند برگفته ی ایزدی
بود زشت اندامشان زان بدی
هم ایدون که برما به سختی چنین
ببستی ره آسمان و زمین
همی چون اسیران روم و فرنک
به پا داشتی دست در پالهنگ
گمانت که درنزد پروردگار
عزیزی تو بسیار و ماییم خوار
وزانرو ببینی در افکنده باد
به بینی به هر سوی خندان و شاد
نبینی ز آل پیمبر به جای
کسی کو نهد بهر کین تو پای
شد مرز اسلام یکسر تو را
گمانت که بگزیده داور ترا
همانا ندانی که یزدان چه گفت
همی با پیمبر در راز سفت
که منما گمان ای رسول امین
که این مهلت ما به بدخواه دین
بود بهر ایشان نکو در جهان
بسی هست بد لیک ز ایشان نهان
امانشان بدادیم این چند گاه
که سنگین نمایند بار گناه
عذابی بود بهر ایشان به کار
که پاینده درآن بمانند و خوار
تو آنی که چو نت نیاکان به جنگ
فتادند در بند اسلام تنگ
نبی شان ببخشید و آزاد کرد
نباشد ز داد ای بد اندیش مرد
که برجای آن نیکویی این کنی
به اولاد او کینه آیین کنی
بداری پس پرده ها سرفراز
زنان و کنیزان خود را به ناز
عیال رسول خدا را چنین
بر مردم آری گشاده ببین
برهنه سر آری به بازار و کوی
که ببنند شان مسلم و گبر، روی
ولی زین به از چون تو نبود امید
که مامت جگر بند عمش مکید
بپرورده از خون پاکان تنت
شده چون هیون از گنه گردنت
به آل نبی چون شود مهربان
کسی کاورد این سخن بر زبان
بگوید که ای کاش آبای من
بدیدی دراین نامور انجمن
شدندی زکردار من شادمان
بگفتند دستت نبیند زیان
بکوبد سپس چوب بر آن دو لب
که بوسیدی اش مصطفی (ص) روز و شب
نکو می نگویی چرا این چنین
که خرم شدت جان اندوهگین
همه زخم سر بسته ات برگشاد
ز خون جوانان هاشم نژاد
نیاکان خود را چه سازی خطاب
که از مردگان نشنود کس جواب
به زودی تو خود نزد ایشان روی
وزآنچ ازتو سر زد پشیمان شوی
بگویی نبد کاش دستی مرا
زبان وقت گفتن ببستی مرا
نمی گشت دستم به چوب آشنا
نمی زد سرآن گفت ها از منا
پس آن غمزده بانوی داغدار
بنالید بر درگه کردگار
که یارب به حق رسول انام
بکش از بد اندیش ما انتقام
بد آنکس بکن خشم خود را پدید
که از تن سرشاه ما را برید
سپس گفت با وی که ای مرد دون
تو خود ریختی از تن خویش خون
همه آنچه از کینه بد می کنی
نه بر بیگناهان به خود می کنی
نکندی مگر پوست از خویشتن
به خنجر دریدی هم از خویش تن
به زودی ببینی که خیرالبشر
بجوید چسان خون فرخ پسر
مپندار آنان که دادند جان
به راه خداوند در این جهان
بمردند و گردیدشان خاک تن
که هستند زنده در ذوالمنن
همه روزی از نور یزدان خورند
تن و جان ازان نور می پرورند
به تو بس بود دادگر پادشاه
رسول خدا دشمن کینه خواه
اگر چند از گردش روزگار
من استاده ام پیش تو اشکبار
ولیکن به چشمم از آن کمتری
که بر من چنین سرزنش آوری
چه سازم که وارونه گردد سپهر
شگفتا ز نیکان بریده است مهر
که آرد سپاه خدا را شکست
ز قومی که هستند شیطان پرست
بکن هر چه خواهی ز بیداد وکین
به ما اهل بیت رسول امین
که گردد سپاه خدا رستگار
درانجام ابلیس و یارانش خوار
تو خواهی که بنیاد ما از جهان
براندازی و هست برتو نهان
که هرگز نمیرد ز تو نام ما
بلندیست آغاز و انجام ما
تو نتوانی آیات تنزیل را
بپوشانی و وحی جبریل را
همه پستی و خواری و نیستی
تو را هست گر در جهان بایستی
وز این ها فزونت رسد از خدا
درآندم که آید ز یزدان ندا
که دورند از رحمت کردگار
ستم پیشه گان تبه روزگار
سپاسم به یزدان که آغاز ما
سعادت بد و وحی دمساز ما
در انجام آمد شهادت نصیب
که بینیم مزد نکویی حبیب
بد اختر چو گفتار بانو شنفت
بخندید و از روی طعنش بگفت
که درکام دانا بود خوشگوار
سخن ها که گوید زن سوگوار
که او هر چه گوید زغم گویدا
همی مرگ خویش از خدا جویدا
تو هم تا توانی بزار و بموی
دل تنگ تو هر چه خواهد بگوی
چه گفت این ازان بانوی نیکنام
رخ خویش برکاشت سوی امام
بپرسید کاین پور بیمار کیست
نژاد از که دارد ورا نام چیست

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به پا خاست چون باب خود بوتراب
یکی خطبه برخواند نغز و صواب
هوش مصنوعی: او مانند پدرش بوتراب، برخاست و خطبه‌ای زیبا و درست خواند.
سپس روبه وی کرد و گفت ای یزید
درست است گفته آنچه رب مجید
هوش مصنوعی: سپس به سوی یزید نگاه کرد و گفت: درست است آنچه که خداوند بزرگ گفته است.
که آن تیره جانان دل بی فروغ
که خوانند آیات ما را دروغ
هوش مصنوعی: آنانی که دل‌های تاریکی دارند و ایمانشان ضعیف است، آیات ما را نادرست می‌دانند و به آن‌ها بی‌اعتنایی می‌کنند.
بخندند برگفته ی ایزدی
بود زشت اندامشان زان بدی
هوش مصنوعی: آنها به خاطر زیبایی خدایان می‌خندیدند، اما فرم و حالت زشت آن‌ها ناشی از بدی‌هایی بود که داشتند.
هم ایدون که برما به سختی چنین
ببستی ره آسمان و زمین
هوش مصنوعی: همچنان که بر ما سختی و مشقتی چنین وارد شد، راه آسمان و زمین نیز بر ما بسته شده است.
همی چون اسیران روم و فرنک
به پا داشتی دست در پالهنگ
هوش مصنوعی: تو همچون اسیرانی که در دست دشمنان روم و فرانک (فرانسه) هستند، در زنجیر و در بند زندگی می‌کنی.
گمانت که درنزد پروردگار
عزیزی تو بسیار و ماییم خوار
هوش مصنوعی: تو فکر می‌کنی که در نزد خدا مقام و منزلت بالایی داری، اما در حقیقت ما در نظر او بی‌ارزشیم.
وزانرو ببینی در افکنده باد
به بینی به هر سوی خندان و شاد
هوش مصنوعی: با دیدن او متوجه می‌شوی که چگونه باد خنک به هر سو می‌وزد و همه جا پر از شادی و خوشحالی است.
نبینی ز آل پیمبر به جای
کسی کو نهد بهر کین تو پای
هوش مصنوعی: در این بیت اشاره شده که نباید انتظار داشته باشی که از نسل پیامبر کسی بیفتد یا زیر بار ظلم و کینه تو برود. به عبارت دیگر، به این نکته اشاره دارد که افراد از نسل پیامبر نمی‌توانند به خاطر کینه‌توزی‌ها و خون‌ریزی‌ها، قربانی شوند.
شد مرز اسلام یکسر تو را
گمانت که بگزیده داور ترا
هوش مصنوعی: مرز دین اسلام به طور کامل در اختیارت است و تو فکر می‌کنی که داور و قاضی انتخابی تو در این مورد تو را مورد لطف قرار داده است.
همانا ندانی که یزدان چه گفت
همی با پیمبر در راز سفت
هوش مصنوعی: به‌راستی نمی‌دانی که خداوند چه سخنانی در مورد پیامبرش در دل خود دارد و چه رازهایی را با او در میان گذاشته است.
که منما گمان ای رسول امین
که این مهلت ما به بدخواه دین
هوش مصنوعی: ای پیامبر امین، گمان نکن که این فرصت ما با نیت بدخواهی نسبت به دین است.
بود بهر ایشان نکو در جهان
بسی هست بد لیک ز ایشان نهان
هوش مصنوعی: در دنیا چیزهای خوب فراوانی برای آنها وجود دارد، اما بسیاری از این چیزهای بد از نظر آنها پنهان است.
امانشان بدادیم این چند گاه
که سنگین نمایند بار گناه
هوش مصنوعی: ما در این مدت به آنها اجازه دادیم که سنگینی بار گناهشان را احساس کنند و از آن رهایی یابند.
عذابی بود بهر ایشان به کار
که پاینده درآن بمانند و خوار
هوش مصنوعی: عذابی برای آنها وجود داشت که باعث می‌شد در آن وضعیت بمانند و در عین حال ذلیل و حقیر شوند.
تو آنی که چو نت نیاکان به جنگ
فتادند در بند اسلام تنگ
هوش مصنوعی: تو همان کسی هستی که وقتی نیاکانت به جنگ رفتند، در دام تنگاسلام گرفتار شدند.
نبی شان ببخشید و آزاد کرد
نباشد ز داد ای بد اندیش مرد
هوش مصنوعی: پیام این بیت این است که نبی (پیامبر) با بخشش و آزادسازی، به بداندیشان هم رحم کرده و از آن‌ها دوری می‌کند. در واقع، اشاره به این دارد که نباید به کسانی که تفکرات منفی دارند، ظلم کرد و باید با بزرگواری و انسانیت با آن‌ها رفتار کرد.
که برجای آن نیکویی این کنی
به اولاد او کینه آیین کنی
هوش مصنوعی: اگر در حق کسی که نیکویی کرده‌ای، بدی کنی و کینه او را به فرزندانش منتقل کنی، درست نیست.
بداری پس پرده ها سرفراز
زنان و کنیزان خود را به ناز
هوش مصنوعی: کاروانی را به تصویر می‌کشد که با افتخار و زیبایی، زنان و کنیزان خود را از پشت پرده‌ها به نمایش می‌گذارد. این صحنه نشان‌دهنده شکوه و زیبایی آن‌هاست که به ناز و لطافت در عرصه دیده می‌شوند.
عیال رسول خدا را چنین
بر مردم آری گشاده ببین
هوش مصنوعی: زندگی همسر پیامبر خدا را به گونه‌ای دیدار کن که برای مردم الگو و نمایانگر خوبی‌های انسانی باشد.
برهنه سر آری به بازار و کوی
که ببنند شان مسلم و گبر، روی
هوش مصنوعی: با سر برهنه به بازار و خیابان برو، تا مردم مسلمان و بی‌دین بتوانند چهره تو را ببینند.
ولی زین به از چون تو نبود امید
که مامت جگر بند عمش مکید
هوش مصنوعی: اما بهتر از تو امیدی وجود ندارد که جانم را مانند عمویش نگه دارد.
بپرورده از خون پاکان تنت
شده چون هیون از گنه گردنت
هوش مصنوعی: از خون پاکان پرورش یافته‌ای که تیرگی گناه گردنت را به مانند گردن هیون (حیوانی خاص) آلوده کرده است.
به آل نبی چون شود مهربان
کسی کاورد این سخن بر زبان
هوش مصنوعی: هر که با خاندان پیامبر مهربانی کند، به حقیقت سخن نیکو را بر زبان آورده است.
بگوید که ای کاش آبای من
بدیدی دراین نامور انجمن
هوش مصنوعی: بگوید ای کاش پدرانم را در این جمع معتبر می‌دیدی.
شدندی زکردار من شادمان
بگفتند دستت نبیند زیان
هوش مصنوعی: اعمال و رفتار من باعث خوشحالی دیگران شده است و آنها گفتند که دست تو به ضرر و زیان نمی‌افتد.
بکوبد سپس چوب بر آن دو لب
که بوسیدی اش مصطفی (ص) روز و شب
هوش مصنوعی: باید چنان بر آن دو لب بکوبند که بوسه‌ای که از سوی پیامبر (ص) در روز و شب به آن‌ها داده شده، را یادآور شود.
نکو می نگویی چرا این چنین
که خرم شدت جان اندوهگین
هوش مصنوعی: شما با زیبایی صحبت می‌کنید، اما چرا اینگونه با حالتی شاداب و خوشحال نیستید در حالی که روح شما غمگین است؟
همه زخم سر بسته ات برگشاد
ز خون جوانان هاشم نژاد
هوش مصنوعی: زخم‌های پنهان تو از خون جوانان هاشم نژاد آشکار شده است.
نیاکان خود را چه سازی خطاب
که از مردگان نشنود کس جواب
هوش مصنوعی: نیاکان خود را چگونه می‌توانی خطاب کنی در حالی که هیچ‌کس از مردگان پاسخی نخواهد شنید؟
به زودی تو خود نزد ایشان روی
وزآنچ ازتو سر زد پشیمان شوی
هوش مصنوعی: به زودی خودت نزد آنها خواهی رفت و از بابت کاری که انجام داده‌ای، پشیمان خواهی شد.
بگویی نبد کاش دستی مرا
زبان وقت گفتن ببستی مرا
هوش مصنوعی: ای کاش زمان صحبت کردن، دستم را می‌بست تا چیزی نگوییدم.
نمی گشت دستم به چوب آشنا
نمی زد سرآن گفت ها از منا
هوش مصنوعی: دست من به چوب نمی‌رسید و به خاطر آن صحبت‌ها از من چیزی در نمی‌آمد.
پس آن غمزده بانوی داغدار
بنالید بر درگه کردگار
هوش مصنوعی: پس آن زن غمگین و اندوهگین، بر درگاه خداوند آزگار، ناله و فریاد سر دهد.
که یارب به حق رسول انام
بکش از بد اندیش ما انتقام
هوش مصنوعی: ای خدا، به حق پیامبر محبوبت، از کسانی که بد اندیشی می‌کنند انتقام بگیر.
بد آنکس بکن خشم خود را پدید
که از تن سرشاه ما را برید
هوش مصنوعی: خشم خود را بر کسی بروز ده که ما را از وجود شاه بزرگ خوار کرده است.
سپس گفت با وی که ای مرد دون
تو خود ریختی از تن خویش خون
هوش مصنوعی: سپس به او گفت: ای فرد پست، تو خود خونت را بر زمین ریختی.
همه آنچه از کینه بد می کنی
نه بر بیگناهان به خود می کنی
هوش مصنوعی: هر کاری که به خاطر کینه و دشمنی انجام می‌دهی، در واقع بر خودت تأثیر می‌گذارد و به بیگناهان آسیبی نمی‌زند.
نکندی مگر پوست از خویشتن
به خنجر دریدی هم از خویش تن
هوش مصنوعی: اگر به خودت آسیب زدی و از جان خودت بریدی، نشان می‌دهد که چه بهایی برای این کار پرداخت کرده‌ای.
به زودی ببینی که خیرالبشر
بجوید چسان خون فرخ پسر
هوش مصنوعی: به زودی مشاهده خواهی کرد که بهترین انسان‌ها چگونه به دنبال خون پسر فرخ می‌گردند.
مپندار آنان که دادند جان
به راه خداوند در این جهان
هوش مصنوعی: نباید گمان کنی کسانی که جان خود را در راه خدا sacrificed کردند، از این دنیا رفته و نابود شده‌اند.
بمردند و گردیدشان خاک تن
که هستند زنده در ذوالمنن
هوش مصنوعی: آنها درگذشتند و بدنشان به خاک تبدیل شد، اما روحشان هنوز در جایی زنده و حیات‌بخش است.
همه روزی از نور یزدان خورند
تن و جان ازان نور می پرورند
هوش مصنوعی: همه روز افراد از نور الهی بهره‌مند می‌شوند و جسم و روحشان از این نور nourish می‌شود و رشد می‌کند.
به تو بس بود دادگر پادشاه
رسول خدا دشمن کینه خواه
هوش مصنوعی: به تو کافی است که ملكی با عدل و انصاف، پیامبر خدا و دشمنی کینه‌توز را در مقابل خود داری.
اگر چند از گردش روزگار
من استاده ام پیش تو اشکبار
هوش مصنوعی: اگرچه به خاطر سختی‌هایی که در زندگی تجربه کرده‌ام، با چشمانی پر از اشک و ناراحتی، به تو نزدیک شده‌ام.
ولیکن به چشمم از آن کمتری
که بر من چنین سرزنش آوری
هوش مصنوعی: اما به نظر من تو از کسی که این‌گونه مرا سرزنش می‌کند، کمتر هستی.
چه سازم که وارونه گردد سپهر
شگفتا ز نیکان بریده است مهر
هوش مصنوعی: چه کار کنم که آسمان به طرز عجیبی برعکس شود، حیرت‌آور اینکه مهر و محبت از نیکان جدا شده است.
که آرد سپاه خدا را شکست
ز قومی که هستند شیطان پرست
هوش مصنوعی: کسی که از گروهی که پیرو شیطان‌اند، سپاه خدا را شکست دهد، بسیار نادر است.
بکن هر چه خواهی ز بیداد وکین
به ما اهل بیت رسول امین
هوش مصنوعی: هر کار که می‌خواهی، از ظلم و کینه انجام بده؛ ما اهل بیت پیامبر مورد اعتماد هستیم.
که گردد سپاه خدا رستگار
درانجام ابلیس و یارانش خوار
هوش مصنوعی: این بیت به معنی این است که سپاه خداوند در نهایت پیروز و رستگار خواهد شد و در مقابل، ابلیس و یارانش به ذلت و شکست دچار خواهند شد.
تو خواهی که بنیاد ما از جهان
براندازی و هست برتو نهان
هوش مصنوعی: اگر تو می‌خواهی که پایه و اساس ما را از جهان برکناری، باید بدانی که حقیقت برای تو پنهان است.
که هرگز نمیرد ز تو نام ما
بلندیست آغاز و انجام ما
هوش مصنوعی: هیچ گاه نام ما از بین نخواهد رفت، زیرا در آغاز و پایان ما نام تو به بلندی و عظمت وجود دارد.
تو نتوانی آیات تنزیل را
بپوشانی و وحی جبریل را
هوش مصنوعی: تو نمی‌توانی پیام‌های آسمانی و وحی جبرئیل را مخفی کنی یا پنهان کنی.
همه پستی و خواری و نیستی
تو را هست گر در جهان بایستی
هوش مصنوعی: هر آنچه که از ناپسندی و زبونی و نیستی در وجود تو هست، اگر در این دنیا باقی بمانی، اینها همه به تو تعلق خواهد داشت.
وز این ها فزونت رسد از خدا
درآندم که آید ز یزدان ندا
هوش مصنوعی: در آن لحظه که فرمانی از سوی خداوند به تو می‌رسد، از این مسائل و موضوعات فراتر خواهی رفت.
که دورند از رحمت کردگار
ستم پیشه گان تبه روزگار
هوش مصنوعی: ستم‌پیشه‌ها که روزگار را نابود می‌کنند، از رحمت خداوند دور هستند.
سپاسم به یزدان که آغاز ما
سعادت بد و وحی دمساز ما
هوش مصنوعی: از خداوند سپاسگزارم که شروع ما به سعادت ختم شد و الهام‌های خوبی برای ما فراهم آمد.
در انجام آمد شهادت نصیب
که بینیم مزد نکویی حبیب
هوش مصنوعی: شهادت نصیب ما شد و حالا می‌توانیم پاداش خوبی‌های محبوب را ببینیم.
بد اختر چو گفتار بانو شنفت
بخندید و از روی طعنش بگفت
هوش مصنوعی: زمانی که بدشانس به سخنان زن گوش داد، به تمسخر خندید و چیزی را با کنایه گفت.
که درکام دانا بود خوشگوار
سخن ها که گوید زن سوگوار
هوش مصنوعی: سخنان دلپذیر و شیرین از زبانی که آگاه و داناست، به گوش می‌رسد، حتی اگر این زبان متعلق به زنی باشد که داغدار و غمگین است.
که او هر چه گوید زغم گویدا
همی مرگ خویش از خدا جویدا
هوش مصنوعی: او هر چیزی که می‌گوید، از درد دل خود می‌گوید و به خاطر همین، از خداوند خواستار مرگ خویش است.
تو هم تا توانی بزار و بموی
دل تنگ تو هر چه خواهد بگوی
هوش مصنوعی: هر زمان که می‌توانی، به دیگران اجازه بده تا از دل تنگی تو باخبر شوند و هر چیزی که می‌خواهند بگویند.
چه گفت این ازان بانوی نیکنام
رخ خویش برکاشت سوی امام
هوش مصنوعی: اینجا صحبت از بانوی با شخصیت و نیکنامی است که چهره‌اش را به سوی امام می‌چرخاند و چیزی را بیان می‌کند. او به نوعی به امام توجه کرده و پیامی را منتقل می‌سازد.
بپرسید کاین پور بیمار کیست
نژاد از که دارد ورا نام چیست
هوش مصنوعی: پرسیدند که این پسر بیمار کیست و از چه کسی نسب دارد و نامش چیست؟