گنجور

بخش ۸۶ - رفتن ح سیدالشهدا به یاری برادر و جنگ آن دو برادر با سپاه کوفیان

برآورده برنده تیغ دوسر
برآن لشگر گشن شد حمله ور
سپه راسراسر زهم بردرید
به نزدیک فرخ برادر رسید
بدوگفت بنمای ای شهسوار
علم در پس و پشت من استوار
که تا من سپه رابه تیغ پدر
کنم ازتو دور ای یل نامور
دو فرخ برادر به نیروی هم
نمودند شمشیر و بازو علم
یکی همچو قهر جهان آفرین
یکی همچو کوشنده ضرغام دین
یکی دست او دست پروردگار
یکی تیغ او مظهر ذوالفقار
یکی صاحب صور نوبت زنش
گذشته زعرش برین گرزنش
یکی قابض روح ترسان از او
دل آفرینش هراسان از او
یکی پور دخت رسول امین (ص)
یکی راد فرزند حبل المتین
یکی مصطفی را جگر بند بود
یکی مرتضی (ع) را همانندبود
ببین تا چه رو داد بر خافقین
زپیکار عباس و رزم حسین
دل آسمان از نهیب آب شد
زمین همچو دریای سیماب شد
همه آفرینش شد آسیمه سر
ملایک بگفتند بر یکدگر
که ایدون بپاشد قوام جهان
نماند نشانی زنام جهان
سرانگشت حیرت گزان جبرئیل
همی گفت کای کردگار جلیل
ندیدم چنین کوشش و کارزار
نه از حمزه نز حیدر تاجدار
که این دو برادر در این دشت کین
کنند ای خدای جهان آفرین
گر این هردو نام آور کامیاب
نبودند از تشنه کامی کباب
نماندی یکی زنده از این سپاه
دراین روز و این دشت واین رزم گاه
دریغا که این هردو شیر ژیان
ندارند از تشنه کامی توان

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

برآورده برنده تیغ دوسر
برآن لشگر گشن شد حمله ور
هوش مصنوعی: تیغ دو سر بر روی آن لشکر گرسنه آماده به حمله است.
سپه راسراسر زهم بردرید
به نزدیک فرخ برادر رسید
هوش مصنوعی: سپه به‌طور کامل از هم جدا شد و به نزد برادر خوشبخت رسید.
بدوگفت بنمای ای شهسوار
علم در پس و پشت من استوار
هوش مصنوعی: او به سوار دلیر می‌گوید: نشان بده که تو تا چه حد قوی و با استقامت هستی، زیرا من پشت سرم به تو اعتماد دارم.
که تا من سپه رابه تیغ پدر
کنم ازتو دور ای یل نامور
هوش مصنوعی: تا وقتی که من با تیغ پدرم سپاه را شکست دهم، از تو دور می‌شوم، ای جوان نامی.
دو فرخ برادر به نیروی هم
نمودند شمشیر و بازو علم
هوش مصنوعی: دو برادر قوی با هم اتحاد کردند و به تهاجم و نبرد پرداختند.
یکی همچو قهر جهان آفرین
یکی همچو کوشنده ضرغام دین
هوش مصنوعی: یکی مانند کسی است که قدرتی همچون خداوند دارد و قدرتش در آفرینش و اداره جهان آشکار است. دیگری مانند فردی است که در تلاش و کوششی بی‌وقفه برای پیشبرد دین و آیین خود به جلو می‌رود.
یکی دست او دست پروردگار
یکی تیغ او مظهر ذوالفقار
هوش مصنوعی: یکی از آن دست، دست خداوند است و دیگری، تیغ او نماد قهرمانان و جنگجویان بزرگ است.
یکی صاحب صور نوبت زنش
گذشته زعرش برین گرزنش
هوش مصنوعی: کسی که دارای مقام و شأن بالایی است، زمان او تمام شده و از جایگاهش بر زمین افتاده است.
یکی قابض روح ترسان از او
دل آفرینش هراسان از او
هوش مصنوعی: یک موجودی وجود دارد که روح را می‌گیرد و ترس به دل آفرینش می‌اندازد و همه چیز از او می‌ترسد.
یکی پور دخت رسول امین (ص)
یکی راد فرزند حبل المتین
هوش مصنوعی: یک پسر از دختر پیامبر راستگو (ص) و یک پسر دیگر از پسر عموی او که همواره به راستی و استحکام معروف بود.
یکی مصطفی را جگر بند بود
یکی مرتضی (ع) را همانندبود
هوش مصنوعی: یکی از آنها به محبت و عشق به پیامبر (ص) دل بسته بود و دیگری به علی (ع) همانند بود.
ببین تا چه رو داد بر خافقین
زپیکار عباس و رزم حسین
هوش مصنوعی: ببین چگونه در آسمان، آثار نبرد عباس و جنگ حسین نمایان شده است.
دل آسمان از نهیب آب شد
زمین همچو دریای سیماب شد
هوش مصنوعی: دل آسمان به خاطر شدت بارش آب به درد آمد و زمین هم به حالت مضطرب و ناراحت مانند دریای ناآرام درآمد.
همه آفرینش شد آسیمه سر
ملایک بگفتند بر یکدگر
هوش مصنوعی: تمام آفرینش به حالت سردرگمی درآمد و فرشتگان با یکدیگر صحبت کردند.
که ایدون بپاشد قوام جهان
نماند نشانی زنام جهان
هوش مصنوعی: اگر این توازن و استواری جهان از بین برود، دیگر هیچ نشانه‌ای از نام و نشان این جهان باقی نخواهد ماند.
سرانگشت حیرت گزان جبرئیل
همی گفت کای کردگار جلیل
هوش مصنوعی: انگشت حیرت فرشتۀ جبرئیل بر دهانش مانده و نمی‌تواند با خداوند بزرگ صحبت کند.
ندیدم چنین کوشش و کارزار
نه از حمزه نز حیدر تاجدار
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به وصف تلاش و جنگیدنی اشاره می‌کند که نظیر آن را نه از حمزه، عموی پیامبر، و نه از حیدر، یعنی علی (ع) که مشهور به شجاعت و دلاوری است، مشاهده نکرده است. به عبارتی دیگر، شاعر می‌گوید که چنین تلاشی و نبردی را در میان این دو بزرگوار نیز نمی‌توان دید.
که این دو برادر در این دشت کین
کنند ای خدای جهان آفرین
هوش مصنوعی: این دو برادر در این دشت با هم دشمنی می‌کنند، ای خدایی که جهان را آفریده‌ای.
گر این هردو نام آور کامیاب
نبودند از تشنه کامی کباب
هوش مصنوعی: اگر این دو نفر مشهور و موفق نبودند، از تشنگی و ناکامی خود به دردسر می‌افتادند و آسیب می‌دیدند.
نماندی یکی زنده از این سپاه
دراین روز و این دشت واین رزم گاه
هوش مصنوعی: هیچ‌کس از این لشکر زنده نمانده است در این روز، این دشت و این میدان نبرد.
دریغا که این هردو شیر ژیان
ندارند از تشنه کامی توان
هوش مصنوعی: آه که این دو شیر قوی هیچ‌کدام از گرسنگی و تشنگی نمی‌توانند تحمل کنند.